https://up.20script.ir/file/f4bc-InShot2.jpg
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبلاگ شخصی قادر روحی جناقرد کارشناس ارشد مهندسی عمران - سازه
 
قالب وبلاگ

 

عکس های بازیگران در کنسرت محسن یگانه

http://mj8.persianfun.info/img/92/8/Bazigaran15/01.jpg

جواد عزتی و همسرش مه لقا باقری


 

http://mj8.persianfun.info/img/92/8/Bazigaran15/02.jpg

بهنام تشکر


 

http://mj8.persianfun.info/img/92/8/Bazigaran15/03.jpg

نیوشا ضیغمی


عکس های بازیگران و همسرشان

http://mj8.persianfun.info/img/92/8/Bazigaran15/04.jpg

آزاده صمدی و همسرش هومن سیدی


http://mj8.persianfun.info/img/92/8/Bazigaran15/05.jpg

یکتا ناصر و همسرش منوچهر هادی

 

 


http://mj8.persianfun.info/img/92/8/Bazigaran15/06.jpg

سحر ولدبیگی و همسرش نیما فلاح


http://mj8.persianfun.info/img/92/8/Bazigaran15/07.jpg

جواد عزتی و همسرش مه لقا باقری


http://mj8.persianfun.info/img/92/8/Bazigaran15/08.jpg

نیوشا ضیغمی و همسرش آرش پولاد خان


http://mj8.persianfun.info/img/92/8/Bazigaran15/09.jpg

حمید گودرزی و همسرش


http://mj8.persianfun.info/img/92/8/Bazigaran15/10.jpg

حدیث فولادوند و همسرش رامبد شکرآبی

 

 


http://mj8.persianfun.info/img/92/8/Bazigaran15/11.jpg

امین حیایی و همسرش نیلوفر خوش خلق


عکس های جدید بازیگران

http://mj8.persianfun.info/img/92/8/Bazigaran15/12.jpg

فرهاد جم


http://mj8.persianfun.info/img/92/8/Bazigaran15/13.jpg

احمد ایراندوست


http://mj8.persianfun.info/img/92/8/Bazigaran15/14.jpg

سیامک انصاری


http://mj8.persianfun.info/img/92/8/Bazigaran15/15.jpg

ابوالفضل پور عرب

 

 


http://mj8.persianfun.info/img/92/8/Bazigaran15/16.jpg

پرویز پرستویی


http://mj8.persianfun.info/img/92/8/Bazigaran15/17.jpg

پژمان جمشیدی


http://mj8.persianfun.info/img/92/8/Bazigaran15/18.jpg

سام درخشانی


http://mj8.persianfun.info/img/92/8/Bazigaran15/19.jpg

حبیب رضایی


http://mj8.persianfun.info/img/92/8/Bazigaran15/20.jpg

صابر ابر

 

 


http://mj8.persianfun.info/img/92/8/Bazigaran15/21.jpg

تیرداد کیانی


http://mj8.persianfun.info/img/92/8/Bazigaran15/22.jpg

امین حیایی


http://mj8.persianfun.info/img/92/8/Bazigaran15/23.jpg

محمد رضا گلزار

 

 

[ یادداشت ثابت - دوشنبه 92/8/28 ] [ 8:14 صبح ] [ قادر روحی جناقرد ]

سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس گفت: نمی‌دانم آقایان چرا پیش از اینکه حکمی صادر شود هر روز مصاحبه می‌کنند.

علی دایی در حاشیه تمرین تیم فوتبال پرسپولیس در خصوص اینکه گفته می‌شود پرونده محسن قهرمانی بسته شده است، اظهار داشت: به هیچ عنوان به این مصاحبه‌ها کاری ندارم. افرادی که نه سمتی و نه مسئولیتی در این زمینه دارند در این باره اظهارنظر می‌کنند. قبل از اینکه به این پرونده رسیدگی شود چرا اظهارنظر می‌کنند. کمیته انضباطی هنوز به این مسئله رسیدگی نکرده و در این باره صحبت نکرده اما بعضی‌ها اعلام برائت می‌کنند.

وی ادامه داد: خیلی‌ها اظهار نظر می‌کنند و من در این زمینه متأسفم. آقایان عنایت و اصفهانیان شما چه نقشی در این زمینه دارید که هر روز مصاحبه می‌کنید؟! متأسفانه هر روز هم این مصاحبه‌ها ادامه دارد. شما نگاه کنید از زمانی که قهرمانی مصاحبه کرد و اعلام کرد که اگر قرار باشد او محروم شود مدیران فدراسیون و سایر کمیته‌ها هم باید محروم شوند این مصاحبه‌ها تشدید شده است. من روز اول هم گفتم به دنبال حقیقت و واقعیت هستم.

سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس یادآور شد: هر روز آقایان مصاحبه می‌کنند در حالی که کمیته انضباطی باید به این مسئله رسیدگی کند. کمیته انضباطی هنوز به این مسئله نپرداخته اما آقایان در این باره مصاحبه می‌کنند. من از آقای آیت‌اللهی هم گله‌ای دارم او هر روز مصاحبه می‌کند. من سؤالی از او دارم مگر او قاضی است که چنین صحبت‌هایی می‌کند. شما حرف های ضد و نقیض‌ مسئولان فدراسیون‌ را در جای جای مختلف می‌بینید.

دایی خاطر نشان کرد: آقایان در جایی گفتند که با علی دایی تماس گرفته شده و به او پیشنهاد دادند که اینها همه دروغ بود. این مسائل کاملا مشخص و واضح است. خیلی راحت می‌توان به آنها رسید. به نظرم به راه کج می‌رویم. من همان ابتدا هم فقط راجع به آن داور صحبت کردم نه جامعه داوری. کسانی که خودشان درگیر این مسائل هستند و در این زمینه ذی‌نفع هستند صحبت‌هایی می‌کنند تا این مسئله را به حاشیه ببرند. خیلی راحت می‌توانیم به این مسئله پی ببریم. از زمانی که قهرمانی در دیدار سپاهان و پرسپولیس زمانی که دنیزلی سرمربی سرخپوشان بود پنالتی اعلام کرد و سپاهان قهرمان شد می‌توانید بازی‌های او را نگاه کنید و به مسائل مورد دار او پی ببرید.

سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس افزود: اینها همه مشخص است، نیاز به هیچ مسئله خاصی هم نیست. این فیلم‌ها را کنار هم بگذارید و نگاه کنید، نیازی به مدرک هم نیست. در برنامه تلویزیونی همه چیز ثابت شد. قهرمانی دو سه هفته قبل از بازی با سپاهان با من تماس گرفت و گفت تیم فوتسال مشهد را بگیر؛ اما من این موضوع را قبول نکردم. در آن برنامه تلویزیونی هم شمس این موضوع را تأیید کرد. حالا آقایان می‌خواستند موضوع را به سمت و سوی دیگری سوق دهند اما مردم خودشان متوجه می‌شوند. من حقیقت را می‌گویم. اگر گفتم داور به سمتی غش کرده می‌دانستم پیش از آن اتفاقاتی رخ داده است.

دایی افزود: کاری که آقایان از من خواستند را انجام ندادم. مطمئنا می‌دانستم یکسری مسائل پیش می‌آید. پس از آن در مورد شماره حساب مواردی را گفتم که علیپور هم در جریان این موضوع هست. پول به شماره حسابی واریز شده و در این مورد فرد واریزکننده و فردی که پول را دریافت کرده مشخص است بعد هم گفتند یکی از داوران فوتبال ساحلی یا فوتسال است که شرکت بیمه دارد. بعد از مدتی اعلام کردند که مولایی به خاطر پول بیمه‌اش این مبلغ را واریز کرده است در حالی که مدارک همه وجود دارد. آیت‌اللهی خودش می‌داند مولایی در آن زمان مسئولیتی نداشته که بخواهد کسی را بیمه کند، آخر صبح روز بازی چه کسی می‌خواهد بیمه شود. مولایی بیمه عمر خود را پیش خواهر خانم خود انجام داده بود و برای آخرین ماشینش هم به شرکت بیمه ما رجوع کرد. خوشبختانه او ماشینش را پیش از آن فروخته بود به خاطر اینکه پول منزلش را می‌خواست پرداخت کند نمی‌دانم این مسائل از کجا مطرح می‌شود.

 

دایی خاطر نشان کرد: شاید خیلی‌ها ندانند و شما هم ندانید اما آنگونه که من اطلاع به دست آوردم 3 بار به حساب قهرمانی پول ریخته شده است، تمام صحبت‌های من مستند است تا اگر تاکنون هم حرف نزدیم منتظر حکم کمیته انضباطی هستیم؛ اما متأسفانه آنقدر جریان رسانه‌ای راه انداختند که هر روز مصاحبه می‌کنند از چه چیزی می‌ترسید. با شعور مردم کسی نمی‌تواند بازی کند. دو سه بار حرف خود را تغییر دادند پس تناقض به چه چیزی می‌گویید؟

 

همه این موارد مشخص است که از کارت چه کسی ریخته شده و به حساب چه کسی واریز شده است، دنبال چه چیزی می‌گردید می‌خواهید ماست مالی کنید؟ اگر ماست‌ مالی هم بکنید امثال علی دایی هستند که کوتاه نمی‌آیند. در کنار دایی هم مطمئن باشید آنقدر آدم‌ها و ارگان‌های دلسوز هستند که قطعاً پیگیر این موضوع هستند. راه دررو وجود ندارد.

 

سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس یادآور شد: مگر حکم صادر شده که شما هر روز مصاحبه می‌کنید و دائم می‌گویید ما چیزی ندیدیم اصلا مگر قرار است شما چیزی ببینید، اگر قرار است بین من و قاضی یک چیز تشخیص دهیم پس فرقی بین ما دو تا چیست؟ همه چیز را می‌توانید کنار هم بگذارید و متوجه شوید تمام صحبت‌هایی که کرده‌ام واقعیت است. تا آخرم هم ایستاده‌ام. متأسفانه ناراحت این موضوع هستم که برخی عزیزان خیلی به این مسائل می‌پردازند. چرا در این مدت دائم زمان می‌خریم؟ چرا هر کسی که صحبت کرد را محکوم می‌کنید؟

 

وی یادآور شد: علی دایی دروغ می‌گوید، قاضی ، درودگر، پیروانی، خانبانی دروغ می‌گویند؟ همه دروغ می‌گویند شما راست می‌گویید؟! مملکت، سازمان بازرسی دارد که خیلی راحت می‌تواند اموال آقایان و مواردی که آنها کسب کرده‌اند را پیدا کنند با توجه به شغل و کاری که انجام می‌دهند راحت می‌شود متوجه شد که چه کسانی چه کارهایی انجام دادند. از مسئولان فدراسیون گرفته تا علی دایی نوعی و همه.

 

سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس در مورد اینکه اصفهانیان اعلام کرده علی دایی را نمی‌شناسم، یادآور شد: من تاکنون نگفته‌ام کسی را نمی‌شناسم، به هر حال این مسئله نشان‌دهنده شأن و شخصیت افراد است. تا هم اکنون چنین صحبتی نکرده‌ام که بخواهم بگویم کسی را نمی‌شناسم به نظرم او صحبت کرده و خودش هم باید پاسخگو باشد. از خدایم است که اصفهانیان من را نشناسد. آقای اصفهانیان اگر من را نمی‌شناسد چرا تا پیش از این همیشه به من پیامک می‌داد و زنگ می‌زد. آقای قهرمانی دو شماره تلفن دارد یکی اعتباری است که ما به فدراسیون دادیم و یکی تلفن خودش بوده. شما می‌توانید پرینت تلفن‌ها و پیامک‌های اعتباری قهرمانی را بگیرید و مطمئنا در این زمینه چیزهایی روشن می‌شود. سازمان‌هایی هستند که در این زمینه رسیدگی می‌کنند . باز هم می‌گویم نمی‌دانند که چرا برخی‌ها این صحبت‌ها را می‌کنند جایگاهشان را در خطر می‌بینند؟ هر دقیقه مصاحبه می‌کنند.

 

دایی در مورد اینکه قهرمانی قصد دارد کنفرانس مطبوعاتی بگذارد، گفت: بگذارد، ببینیم که چه می‌شود تا الان پرونده فدراسیون را می‌توانید نگاه کنید که چند بار صحبت‌هایشان را عوض کرده‌اند، همه آزادند هر کاری که می‌خواهند انجام دهند. در ماه امام حسین قرار داریم خیلی از ما کارمان فقط شعار است. برویم ببینیم امام حسین چه کاری انجام داد و پس از آن چه اتفاقی افتاد. این یک موارد مشخصی است و نمی‌توانید با مطرح کردن برخی موارد این موضوع را به حاشیه ببرید.


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 92/8/28 ] [ 8:11 صبح ] [ قادر روحی جناقرد ]


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 92/8/28 ] [ 8:9 صبح ] [ قادر روحی جناقرد ]

ما در عصر طلایی بشر زندگی می کنیم . در هیچ برهه ای از زمان مانند امروز، برای رسیدن به آنچه که توانایی اش را دارید فرصت و امکانات وجود نداشته است .

 شما می توانید بقیه ی عمرتان را با استفاده از این مقاله ، به موفقیت و خوشبختی بیشتر دست یابید .


این مقاله ، 12 ایده ی اصلی را به شما پیشنهاد می کند :
1-تفکر خود را تغییر دهید . طرز فکر شما درباره ی خودتان ، توانایی هایتان و استعدادتان، تعیین کننده ی آنچه که امروز هستید و آنچه که در آینده خواهید بود می باشد . خوشبختانه ، خودپنداری شما اکتسابی است . یعنی با کنترل کامل واژه ها ، تصاویر و ایده هایی که وارد ذهن تان می شوند ، می توانید کنترل کامل آینده ی خود را در دست بگیرید .

2- زندگی تان را تغییر دهید . شما به عنوان یک استعداد محض ، با توانایی های نامحدود در زمینه های بسیاری به این دنیا پا می گذارید . گاهی با یاد آوری نتایج مخرب دوران کودکی ، می توانید سهوا ترس از شکست ، ضرر و طرد شدن را در خود ایجاد کنید . بهتر است با خلاص شدن از این هیجانات منفی ،  انرژی ذخیره شده ی خود را آزاد می کنید و زندگی تان را تغییر می دهید .

3-آرزوهای بزرگ داشته باشید . نقطه ی شروع زندگی واقعی که برای شما امکان پذیر است ، ایجاد تصویر هیجان انگیزی از زندگی آینده است .فرض کنید در زندگی شخصی ، مادی و خانوادگی ، می توانستید همانی باشید که می خواستید. بنابراین اهداف تان را به طور واضح بر روی کاغذ بیاورید . سپس پشت آن ، طرح هایتان را برای رسیدن به آن اهداف به طور مفصل و جزء به جزء بنویسید تا رویاهایتان را به واقعیت تبدیل کنید .

4- تصمیم بگیرید که خودکفا شوید . همین امروز تصمیم بگیرید که کنترل کامل زندگی مالی خود را در دست بگیرید . شروع به انجام کارهایی بکنید که دیگران برای این که به لحاظ مالی مستقل شوند همان کارها را انجام دادند و درست از همان جایی شروع کردند که شما امروز ایستاده اید . دقیقا تعیین کنید که چقدر می خواهید پول دربیاورید ، آن را نگه دارید ؛ این مقادیر را برای خود به عنوان هدف تعیین کنید و تمام مدت به آنها فکر کنید . هر کاری که دیگران انجام داده اند شما نیز می توانید انجام بدهید. مطمئن باشید که با کار بیشتر ، می توانید سود بیشتری را نصیب خود کنید . پس نترسید و شروع کنید !

زندگی تان را بر اساس ایجاد و حفظ روابطی با کیفیت بالا و اعتماد بالای طرفین نسبت به یکدیگر سازمان بدهید . برای این که دامنه ی ارتباطات خود را وسیع تر کنید ، مرتبا شبکه سازی کنید . با کسانی که هدف شان مثبت بودن و رسیدن به موفقیت است،  گروه "مغز متفکر" تشکیل دهید

5- مسئولیت زندگی خود را برعهده بگیرید . همین امروز تصمیم بگیرید که مسئولیت زندگی خود را 100 درصد قبول کنید ، بدون این که به خاطر هر اتفاقی که می افتد کسی را سرزنش کنید یا عذر و بهانه ای بیاورید . از نیروی شخصی خود برای کنترل افکار ، گفته ها و اعمالتان استفاده کنید . خودتان سرنوشت تان را رقم بزنید .

6-به بهترین تعهد بدهید . بزرگترین پاداش ها و بیشترین احساس رضایت ، نصیب آنهایی می شود که در کاری که انجام می دهند بهترین هستند . تصمیم بگیرید که در زمینه ی کاری خود به 10 درصد افرادی که در اوج هستند بپیوندید . عملکرد برتر را به عنوان هدف خود تعیین کنید ، برنامه ریزی کنید ، بعد هر روز برای بهتر شدن تلاش کنید .

 7- اطرافیان را مهم بشمارید . کیفیت و کمیت روابط شما بیشتر از سایر عوامل بر روی موفقیت و سعادت شما تأثیر خواهد گذاشت . زندگی تان را بر اساس ایجاد و حفظ روابطی با کیفیت بالا و اعتماد بالای طرفین نسبت به یکدیگر سازمان بدهید . برای این که دامنه ی ارتباطات خود را وسیع تر کنید ، مرتبا شبکه سازی کنید . با کسانی که هدف شان مثبت بودن و رسیدن به موفقیت است،  گروه "مغز متفکر" تشکیل دهید .


8- مانند یک نابغه فکر کنید . وجود شما از یک مغز و بدنی که آن را حمل می کند تشکیل یافته است . شما همانی نیستید که فکر می کنید هستید ؟ بلکه شما ، نتیجه ی تفکر خود هستید . شما قادر هستید تا بهتر و موثرتر از قبل فکر کنید . وقتی مانند موفق ترین و زیرک ترین افراد فکر کنید ، به زودی نتایجی را خواهید گرفت که آنها گرفتند .

9- نیروی درونی خود را آزاد سازید . امروزه ایده ها  ، اصلی ترین منبع موفقیت هستند . برای کمک به خودتان در رسیدن به اهداف تان ، هر چقدر ایده های بیشتری داشته باشید ، در زمان مناسبی ، ایده ی مناسبی نیز به ذهنتان خطور خواهد کرد . توانایی شما برای ارائه ایده های جدید نامحدود است . بنابراین آینده تان نیز نامحدود است .

10- آینده ی خود را بسازید . داشتن توانایی برای نگاه به آینده و برداشتن گام هایی که آینده ای را که آرزویش را دارید تضمین کند ، یک روش ضروری فکر کردن است که در طول تاریخ ، اکثر افراد موفق آن را پیشه ی خود ساخته اند . موثرترین افراد از قبل برای زندگی خود به دقت برنامه ریزی می کنند و حداکثر تلاش خود را می کنند تا هر اتفاق بدی را پیش بینی کنند . در نتیجه ، بهتر از اطرافیان خود فکر می کنند و تصمیم می گیرند .

 

11- درستی و دلیری . وقتی زندگی تان را بر اساس دو ویژگی راستی و درستی و جرأت و دلیری سازمان می دهید، تمام درها به رویتان باز می شوند و حقیقتا شخص خوشبختی می شوید . در نتیجه ، می توانید با داشتن یک زندگی صادقانه  ، شهامت و جرات پیدا کنید و تفکر و زندگی تان را تغییر می دهید .

12- هیچ محدودیتی وجود ندارد . هیچ محدودیت واقعی درباره ی آنچه که می توانید باشید ، وجود ندارد ؛ مگر این که خودتان این محدودیت ها را ایجاد کنید . شما فرد کاملا خوب و بی نهایت با استعدادی هستید . چیزهای مهمی در زندگی وجود دارد که اگر شدیدا طالب آن باشید و برای رسیدن به آن وقت زیادی بگذارید و تلاش بی اندازه ای بکنید ، قطعا به آنها می رسید .
 

کلید موفقیت این است : با توکل به خدای متعال ، همین امروز شروع کنید، و هرگز آن را رها نکنید !


[ یادداشت ثابت - شنبه 92/8/26 ] [ 7:24 صبح ] [ قادر روحی جناقرد ]

این روزها ثروتمندترین آدم های دنیا یا از دنیای تکنولوژی هستند یا ارث هنگفتی بهشان رسیده است. نمونه ی بارز این مدعا هم در مورد اول بیل گیتس و در مورد دوم خانواده والتون هستند.

 

خیلی ها تصور می کنند از نظر ثروت روی دست کسی مثل زاکربرگ وجود ندارد درصورتی که زاکربرگ در فهرست ثروتمندترین افراد جهان رتبه بیست و پنجم را دارد.

در گزارش پیش رو و در دو بخش به معرفی 25 مرد و زن برتر جهان از نظر میزان ثروت می پردازیم، منبع درآمدشان و تابعیتشان هم به شما می گوییم. پس از دست ندهید.

 

 

1. بیل گیتس

ثروت خالص: 72/9 میلیارد دلار

منبع ثروت: مایکروسافت

تابعیت: آمریکایی

 

2.  کارول اسلیم

ثروت خالص: 65/5 میلیارد دلار

منبع درآمد: امریکا موویل

تابعیت: مکزیکی

 

3. آمانسیو اورتگا

ثروت خالص: 61/9 میلیارد دلار

منبع درآمد: ایندیتکس

تابعیت: اسپانیایی

 

4. وارن بافت

ثروت خالص: 58/2 میلیارد دلار

منبع درآمد: برکشایر هاتاوی

تابعیت: آمریکایی

 

5. اینگوار کامپارد

منبع درآمد: 50/3 میلیارد دلار

منبع درآمد: ایکئا

تابعیت: سوئدی

 

6. چارلز کچ

ثروت خالص: 45/2 میلیارد دلار

منبع درآمد: شرکت صنایع کچ

تابعیت: آمریکایی

 

7. دیوید کچ

ثروت خالص: 45/2 میلیارد دلار

درآمد خالص: شرکت صنایع کچ

تابعیت: آمریکایی

 

8. لری الیسون

درآمد خالص: 41 میلیارد دلار

منبع درآمد: اوراکل

تابعیت: آمریکایی

 

9. کریستی والتون

ثروت خالص: 36/5 میلیارد دلار

منبع درآمد: وال مارت

تابعیت: آمریکایی

 

10. جیم والتون

ثروت خالص: 35/1 میلیارد دلار

منبع درآمد: وال مارت

تابعیت: آمریکایی

 

11. راب والتون

ثروت خالص: 34/2 میلیارد دلار

منبع درآمد: وال مارت

تابعیت: آمریکایی

 

12. آلیس والتون

ثروت خالص: 33/5 میلیارد دلار

منبع درآمد: وال مارت

تابعیت: آمریکایی

 

13. لیلین باتنکورت

ثروت خالص: 33/3 میلیارد دلار

منبع درآمد: اوریل

تابعیت: فرانسه

 

 

14. برنارد آرنولت

ثروت خالص: 33 میلیارد دلار

منبع درآمد: LVMH Moet Hennessy Louis Vuitton

تابعیت: فرانسوی

 

15. شلدون آدلسون

ثروت خالص: 31/6 میلیارد دلار

منبع درآمد: لاس وگاس سندز

تابعیت: آمریکایی

 

16. استفان پرسون

ثروت خالص: 30/6 میلیارد دلار

منبع درآمد: Hennes & Mauritz

تابعیت: سوئدی

 

17. جف بزوس

ثروت خالص: 28/9 میلیارد دلار

منبع درآمد: آمازون

تابعیت: آمریکایی

 

18. لی کا شینگ

ثروت خالص: 28/3 میلیارد دلار

منبع درآمد: HUtchison Whampoa

تابعیت: هنگ کنگی

 

19. الولید بن طلال آل سعود

ثروت خالص: 27/3

منبع درآمد: کینگدم هولدینگز

تابعیت: عربستانی

 

20. کارل آلبرشت

ثروت خالص: 26/7 میلیارد دلار

منبع درآمد: آلدی

تابعیت: آلمانی

 

 

21. دیوید تامسون

ثروت خالص: 25/7 میلیارد دلار

منبع درآمد: تامسون روئیترز

تابعیت: کانادایی

 

22. دیتر شوارتز

ثروت خالص: 25/6 میلیارد دلار

منبع درآمد: Lidl

تابعیت: آلمانی

 

23. لری پیج

ثروت خالص: 25/5 میلیارد دلار

منبع درآمد: گوگل

تابعیت: آمریکایی

 

24. سرگی برین

ثروت خالص: 25/1 میلیارد دلار

منبع درآمد: گوگل

تابعیت: آمریکایی

 

25. مارک زاکربرگ

ثروت خالص: 24/5 میلیارد دلار

منبع درآمد: فیسبوک

تابعیت: آمریکایی

 


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 92/8/21 ] [ 8:57 صبح ] [ قادر روحی جناقرد ]
[ یادداشت ثابت - دوشنبه 92/8/21 ] [ 8:14 صبح ] [ قادر روحی جناقرد ]
[ یادداشت ثابت - یکشنبه 92/8/20 ] [ 9:0 صبح ] [ قادر روحی جناقرد ]

قیام مقدس و پرشکوه امام حسین(ع)ریشه در انحراف هاى بـنیادى و اساسى در جـامعه اسلامى داشت. این انحراف ها زائیده انحراف حکومت اسلامى از مسیر اصلى خود از سقیفه به بـعد بـود. که پس از شهادت على(ع)کلا بـه دست سلسله سفیانى و حزب ضد اسلامى اموى افتاد. بـه گواهى اسناد تاریخى، سران این حزب هیچ اعتقادى بـه اسلام و اصول آن نداشتند(1). و ظهور اسلام و به قدرت رسیدن پیامبر اسلام(ص)ر، جلوه اى از پیروزى تـیره بـنى هاشم بـر تـیره بـنى امیه، در جریان کشمکش قبیلگى در درون طایفه بـزرگ قریش مى دانستند(2).

و بـا یک حـرکت خـزنده، بـه تـدریج در پـوشش اسـلام بـه مناصب کلیدى دسـت یافتند() و سرانجـام از سال چهلم هجـرى، حکومت اسلامى و سرنوشت و مقدرات امت اسلامى به دست این حزب افتاد و پس از بیست سال حکومت معاویه، و بـه دنبـال مرگ وى، پـسرش یزید بـه قدرت رسید که اوج انحراف بـنیادى، و جلوه اى آشکار از ظهور ((جاهلیت نو)) در پوشش ظاهرى اسلام بود(3).امام حـسـین(ع)نمى تـوانسـت در بـرابـر چـنین فاجـعه اى سکوت کند و احساس وظیفه مى کرد که در بـرابـر این وضع، اعتـراض و مخالفت کند. سخنان، نامه ها و سایر اسنادى که از امام حسین(ع)به دسـت ما رسـیده، بـه روشنى گویاى این مطلب اسـت. این اسناد بـیانگر آن است که از نظر امام، پـیشوا و رهبـر مسلمانان شـرائط و ویژگى هایى دارد که امویان فـاقـد آنها بـودند و اسـاس انحراف ها و گمراهیها این بود که عناصر فاسد و غیر لایق، تکیه بر مسند خلافت اسلامى و جایگاه والاى پـیامبـر زده بـودند و حاکمیت و زمامدارى آنه، آثار و نتائج بـسیار تلخ و ویرانگرى بـه دنبـال آورده بود. 
چـند نمونه از تـاءکیدهاى امام در این بـاره یادآورى مى شـود: 

ویژگى هاى پیشواى مسلمانان


1 - در نخستین روزهایى که امام حسین(ع)در مدینه، بـراى بـیعت جهت یزید، در فشار بود، در پاسخ ولید که پیشنهاد 
بیعت بـا یزید را مطرح کرد، فـرمود: اینک که مسـلمانان بـه فـرمانروایى مانند یزید گرفتار شده اند، باید فاتحه اسلام را خواند(4). 
2 - امام ضمن پاسخ نامه هاى کوفیان، نوشت: 
... امام و پیشواى مسلمانان کسـى اسـت که بـه کتـاب خـدا عمل نموده راه قسط و عدل را در پـیش گیرد و از حـق پـیروى کرده بـا تمام وجود خویش مطیع فرمان خدا باشد(5). 
3 - امام حـسـین(ع)هنگام عزیمت بـه سـوى عراق در منزلى بـنام ((بیضه)) خطاب به ((حر)) خطبه اى ایراد کرد و طى آن انگیزه قیام خود را چنین شرح داد: 
((مردم! پـیامبـر خدا(ص)فرمود: هر مسلمانى بـا حکومت ستـمگرى مواجـه گردد که حـرام خدا را حـلال شمرده و پـیمان الهى را درهم مى شکند، بـا سنت و قانون پـیامبـر از در مخالفت درآمده در میان بـندگان خـدا راه گناه و معصـیت و تـجـاوزگرى و دشـمنى در پـیش مى گیرد، ولى او در مقابـل چنین حکومتى، بـا عمل و یا بـا گفتار اظهار مخالفت نکند، بـرخـداوند است که آن فرد(ساکت)را بـه کیفر همان ستمگر(آتش جهنم)محکوم سازد. 
مردم! آگاه باشید اینان(بنى امیه)اطاعت خدا را ترک و پیروى از شیطان را بـر خود فرض نموده اند، فساد را تـرویج و حدود الهى را تعطیل نموده فى را(که مخصوص بـه خـاندان پـیامبـر است)بـه خـود اختصاص داده اند و من بـه هدایت و رهبـرى جامعه مسلمانان و قیام بـر ضد این همه فساد و مفسدین که دین جدم را تغییر داده اند، از دیگران شایسته ترم ...)) (6). 
حاکمیت بـنى امیه که امام در این سخنان بـه گوشه هایى از آثـار سوء آن اشاره نموده، در شوون مختـلف جامعه اسلامى اثر گذاشتـه و فساد و آلودگى و گمراهى را گستـرده و عمومى ساخـتـه بـود. امام حسین(ع)در موارد متعددى انگشت روى این عواقب سوء گذاشتـه و بـه مردم هشـدار داده اسـت کـه بـه چـند نمـونه آن اشـاره مـى شـود: 

محو سنتها و رواج بدعتها


آن حـضرت پـس از ورود بـه مکه، نامه اى بـه سران قبـائل بـصره فرستاد و طى آن چنین نوشت: 
((...اینک پیک خود را بـا این نامه بـه سوى شما مى فرستم، شما را به کتاب خدا و سنت پیامبـر دعوت مى کنم، زیرا در شرائطى قرار گرفته ایم که سنت پیامبر به کلى از بین رفته و بـدعتها زنده شده است، اگر سخـن مرا بـشنوید، شما را بـه راه راسـت هدایت خـواهم کرد...)) (7). دیگر به حق عمل نمى شود. 
حسین بـن على(ع)در راه عراق در منزلى بـه نام ((ذى حـسم)) در میان یاران خود بـه پـا خـاست و خـطبـه اى بـدین شرح ایراد نمود: 
پـیشامدها همین است که مى بـینید، جـدا اوضاع زمان دگرگون شده زشتیها آشکار و نیکیها و فضیلتها از محیط ما رخت بر بسته است و از فضیلتها جز اندکى مانند قطرات تـه مانده ظرف آب بـاقى نمانده است. مردم در زندگى پست و ذلتبارى به سر مى بـرند و صحنه زندگى، همچون چراگاهى سنگلاخ، و کم علف، به جایگاه سخت و دشوارى تبـدیل شده است. 
آیا نمى بینید که دیگر بـه حق عمل نمى شود، و از بـاطل خوددارى نمى شود؟! در چـنین وضعى جـا دارد که شخص بـا ایمان(از جـان خود گذشتـه)مشتـاق دیدار پـروردگار بـاشد. در چنین محیط ذلتـبـار و آلوده اى، مرگ را جـز سعادت; و زندگى بـا ستـمگران را جـز رنج و آزردگى و ملال نمى دانم...)) (8). 

مسخ هویت دینى مردم


حاکمیت زمامداران اموى و اجراى سیاست هاى ضد اسلامى توسط آنان، هویت دینى مردم را مسخ کرده ارزشهاى معنوى را در جامعه از بـین برده بود. امام در دنباله سخنان خود در منزل ((ذى حسم)) فرمود: 
((...مردم بندگان دنیایند، دین بـه صورت ظاهرى و در حد حرف و سخن در زبـانشان مطرح مى شود، تا زمانى که معاش و زندگى مادیشان رونق دارد، در اطراف دین گـرد مىآیند، اما زمانى کـه بـا بـلا و گرفتارى آزمایش شوند، دینداران در اقلیت هستند. 

پیام جاوید قیام امام حسین(ع)


پیام قیام با شکوه سیدالشهداء(ع)منحصر به آن زمان نیست، بلکه این پـیام پـیامى جاوید و ابـدى است و فراتـر از محدوده زمان و مکان است، هرجا و در هر جامعه اى که به حق عمل نشود، و از بـاطل خوددارى نشود، بدعتها زنده، و سنتها نابـود شود، هرجا که احکام خدا تغییر و تحریف یابد و حاکمان و زمامداران بـا زور و ستمگرى بـا مردم رفتـار کنند، در هر جـامعـه اى که ویژگى هاى جـاهلیت را داشته باشد آن جامعه، جامعه اى یزیدى بـوده، و مبـارزه و مخالفت بـا مفاسد و آلودگى ها و آمران و عاملان آنه، کارى حـسینى خواهد بود.

پاورقیها:


1 - سـیدعـلیخـان مدنى، الدرجـات الرفیعـه، ص 243، ابـن ابـى الحدید، شرح نهج البلاغه، ج8، ص 257 - مسعودى، مروج الذهب، ج3، ص 454 ضمن شرح حال ماءمون عباسى. 
2 - ابن ابى الحدید، همان کتاب، ج9، ص 53(خطبه 139) و نیز ج2، ص 44 - 45 - ابن عبـدالبـر، الاستیعاب فى معرفه الاصحاب(در حاشیه الاصابه)ج4، ص 87. 
- این حرکت از اواخر خلافت خلیفه دوم آغاز گردید که معاویه از طرف وى به حکمرانى شام منصوب شد و مدت پنج سال در این سمت باقى بـود و در تـمام مدت خلافت عثـمان نیز(12 سال) در این منصب ابـقا گردید و از همـان سـالـها رویاى خـلافـت آینده خـود را مـى دید و پایه هاى آن را مى ریخت و در اواخـر خـلافت عثـمان، در واقع وى در مدینه خلیفه تشریفاتى بود و تصمیم گیرنده اصلى، حاکم مقتدر شام بود. 
3 - نگاه کنید به: امام حسین(ع) و جـاهلیت نو، جـواد سلیمانى، قم، انتشارات یمین. 
4 - سید بن طاووس، اللهوف فى قتلى الطفوف، ص 11. 
5 - طبرى، تاریخ الامـم والـمـلـوک، ج6، ص 196 - شـیخ مـفـید، الارشاد، ص 204. 
6 - طبرى، همان کتاب، ص 229 - ابـن اثیر، الکامل فى التاریخ، ج4، ص 48. 
7 - طبرى، همان کتاب، ص 200. 
8 - حسن بـن على بـن شعبـه، تحف العقول، ص 245 - طبـرى، همان کتاب، ص 239. 


[ یادداشت ثابت - یکشنبه 92/8/20 ] [ 7:9 صبح ] [ قادر روحی جناقرد ]

کلید واژه : تاریخ ، ریشه یابی ، ستیز ، ولایت ، دین ، فتنه ، دنیا ، تقدس

معصومین : پیامبر ، حضرت زهرا ، امام علی ، امام حسن ، امام حسین ، امام صادق علیهم السلام

موضوع سخن: دلایل وقوع حادثه کربلا

قال الله تبارک و تعالی: «أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُون».[1]

مقدمه

دومین شب این مجلس نورانی است که به یاد و نام حضرت اباعبدالله علیه السلام تشکیل شده است. بنده وعده داده ام این شب ها در رابطه با علل و رویارویی با امام حسین، و علل مقابلة آن جمعیت انبوه با حضرت اباعبدالله صحبت کنم. راستی چه شد آن اکثریتی که کنار مسلم بود تبدیل به اقلیت شد، بلکه تبدیل به هیچ شد و مسلم تنها ماند؟! چه شد که این دعوتهای متعدد از امام حسین نتیجة عکس داد و دعوت به مبارزه و شمشیر شد؟! چه شد افرادی، به همین سادگی حاضر شدند امام حسین و اصحاب و فرزندانش را به شهادت برسانند؟ یا حداقل تماشا کنند، یا سکوت کنند؟

اهمیت ریشه یابی حوادث تاریخی

ریشه یابی این علت ها خیلی مهم است، امروزه این بحث ها برای جوان های ما و خانواده های ما مفید است. این یک بحث اخلاقی، قرآنی و تربیتی است. هیچ حادثه ای با آن شرایطی که اتفاق افتاده دوبار تکرار نمی شود. هر حادثه ای یک ظرف زمانی و یک ظرف مکانی دارد؛ در هر زمان و مکانی که اتفاق افتاده دیگر با همان شرایط و عین آن تکرار نمی شود؛ اما حوادث تاریخ علی رغم این تکرار عین آن امکان پذیر نیست، اما مشابه به آن تکرار می شود. به قطار نگاه کنید، هر واگنی که از جلوی ایستگاه می گذرد دیگر گذشته، اما واگن بعدی که می آید مثل همان است. حالا مسافرانش فرق می کنند، افرادی که در این کوپه ها نشسته اند متفاوت اند. مهره های تاریخ عوض می شود، مسافرانش عوض می شود، شخصیت هایش عوض می شود؛ اما اصول و قواعدی که بر تاریخ حاکم است این ها با اندکی تفاوت عین هم هستند. تاریخ تکرار پذیر است. واقعاً چرا جامعة ارزشی نبوی تبدیل به جامعة ضد ارزشی اموی شد؟ هنوز نیم قرن از رحلت پیغمبر نگذشته بود که جامعة ارزشی نبوی تبدیل به جامعة ضد ارزشی اموی شد. همه چیز رفت و برعکس شد و یک تغییر صد در صد ماهوی اتفاق افتاد، علت چیست؟ من برای شما چند مثال می زنم که چگونه در تاریخ انسان های خوب کنار زده شدند؟ چگونه در تاریخ پاک دامن ها حذف شدند؟

مثالهائی جهت تحلیل وقایع تاریخی

قرآن می فرماید: فرعون یک زمامدار فاسد بود؛ «إِنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُفْسِدِین»[2] این از فرعون که زمامدار بود، اما مردم: «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ»[3]؛ مردم هم قدرت تحلیل نداشتند و فرعون آنها را در جهل نگه داشته بود و نمی گذاشت قضایا را بفهمند. این یک معادله است، ببینید نتیجة این دو چه شد؟ فرعون زمامدار فاسد و مردم، جاهل بدون اطلاع؛ این دو یک نتیجه داد: «فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا یَتَرَقَّبُ»[4]؛ موسی مجبور شد شبانه از شهر و از بین مردم «خائفانه» فرار کند و بیرون برود. چرا موسی از جامعه خارج شد؟ چون وقتی آن زمامدار فاسد با این مردم جاهل با هم جمع شدند و نتیجه اش «خَرَجَ»؛ خروج موسی است.

حضرت صالح شتر را به عنوان معجزه برای قومش آورد، گفت: «هذِهِ ناقَهُ اللهِ»، این شتر، علامت خداست. همة موجودات متعلق به خدا هستند، ولی شما می دانید یک چیزهایی مستقیم به خدا نسبت داده شده؛ مثلاً مسجدالحرام را می گوییم خانة خدا، ماه رمضان را می گوییم ماه خدا، حسین را می گوییم خون خدا؛ والا بقیة مسجدها هم مال خداست، بقیة ماه ها ماه خداست، اگر چیزی را به طور مستقیم به خدا نسبت می دهند دلیل بر اهمیت زیاد آن است. گفت: « هذِهِ ناقَهُ اللهِ»[5]؛ این شتر نشانة خداست. چه کردند؟ «فَعَقَرُواها»[6] شتر را پی کردند و کشتند. نتیجه چه شد؟ عدم تأثیرگذاری دعوت صالح. این مطلب را ادامه می دهم تا به جایی برسیم.

و اما قوم لوط؛ فرشته های خدا شب به خانة لوط آمدند، مردم جمع شدند گفتند این ها را بیرون کن؛ «أَخْرِجُوهُم مِّن قَرْیَتِکُمْ». لوط فرمود: چرا بیرونشان کنم مگر چه کرده اند؟ گفتند: «إِنَّهُمْ أُنَاسٌ یَتَطَهَّرُون»[7]؛ جرمشان این است که پاک دامن هستند. نتیجة آن حرکت بیرون کردن پاک دامن ها شد.

به قصه یوسف نگاه کنیم؛ نتیجة حسادت و جهل و غفلت برادران چه شد؟ «اقْتُلُواْ یُوسُفَ»[8]؛ بیایید برادرمان را بکشیم.

حال شما دقت کنید از خارج شدن هابیل از صحنه، تا به شهادت رسیدنش توسط قابیل همین گونه تاریخ را ورق بزنید خارج شدن موسی، توطئة ترور یوسف، توطئة پی کردن شتر صالح، توطئة خروج متطهرها از میان قوم لوط، همة اینها مثل واگن هایی هستند که آن ها را به هم بسته اند، فقط مهره ها و مسافرانش عوض شده اند، تاریخ را جلوتر بیایید آن گاه به حوادثی مانند حادثة کربلا می رسید به گونه ای این مسیر ادامه یافت که این جمعیت انبوه مقابل اباعبدالله علیه السلام ایستادگی کردند.

دلایل مقابله و رویارویی با امام حسین علیه السلام

امام حسین نامه ای به مردم کوفه نوشت که خیلی مهم است. من امشب می خواهم این نامه را با مقدمه ای برای شما توضیح بدهم. – تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل- اموی ها و دیگرانی که بعد از پیغمبر بر سر کار آمدند چهار کار عمده انجام دادند من این ها را توضیح می دهم، و بعد به نامه امام حسین می پردازم. آن چهار کار عبارتند از: 1- ولایت ستیزی، 2- دین ستیزی، 3- عدالت ستیزی، 4- تقدس زدایی. در هر جامعه ای با هر شرایطی، و در هر زمانی این چهار آفت پیدا شود همان قضایا تکرار می شود. مگر در همین کشور شیخ فضل الله نوری بر سر دار نرفت؟ مگر شهید ثانی و شهید اول با آن وضع به شهادت نرسیدند؟ مگر زید ابن علی ابن الحسین، حُجر بن سکیت، میثم تمار کشته نشدند؟ پروندة شهادت که با کربلا بسته نشد. اموی ها چهار کار عمده انجام دادند که این ها هر جا باشد همین نتیجه را می دهد، خروج خوبان، شهادت پاکان، و حذف متدین ها.

1- ولایت ستیزی

اولین کاری که اموی ها کردند گفتند امامت را کنار بزنیم، ولایتی که پیغمبر این همه روی آن کار کرده بود؛ در غدیر، در حدیث منزلت در خانه اش. من در سخنرانی ام روز غدیر این مطلب را گفتم که در روز غدیر مسئلة امامت حضرت علی رسمی شد، نه این که مطرح شد. مطرح شدن آن از خانة پیغمبر شروع شد؛ یعنی از روزی که پیغمبر دعوتش را شروع کرد، امامت علی را هم مطرح کرد. اما حالا با این ولایت مبارزه کردند. از ماجرای سقیفه، آن قدر این مسأله را کمرنگ کردند که امیرالمؤمنین می فرماید: «فَوَ اللهِ مَا زِلْتُ مَدفوعاً عَنْ حَقّی مُسْتَأثراً علیّ منذُ قَبَضَ اللهُ نَبیّهُ صل الله علیه و آله حَتّی یَومِ النَّاسِ هَذَا»[9]؛ بعد از رحلت پیغمبر تا کنون حقّ من غصب شد – و تا روزی که حضرت به شهادت رسید- آنها ابتدا امامتی را که رکن دین است در جامعه قطع کردند. مبارزه با ولایت و امامتی که امیرمؤمنان علیه السلام دربارة آن می فرماید: «بِنَا فَتَحَ اللهُ وَبِنَا یَخْتِمُ وَبِنَا یَمْحُوا اللهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِت»[10]؛ با ما بشناسید و خدا را را با ما عبادت کنید.

اهمیت زیارت جامعه

شما زیارت جامعة کبیره را در مفاتیح دیده اید این زیارت متعلق به امام هادی است، چرا امام هادی این زیارت را تعلیم کرده؟ چرا امام هادی با این کلمات بلند ائمه را ستوده؟ زیارت جامعة کبیره، یک دوره امام شناسی است. – می خواهد بگوید اگر کسی امامش را نشناخت و حجت خدا را نشناخت، خدا را نشناخته است، این روایت ماست. چرا امام حسین در روز عاشورا این قدر می گوید من پسر پیغمبرم؟؛ «انا ابن رسول الله» من پسر علی ام، من پسر زهرای مرضیه ام، مدام تکرار می کند. آنها دیدند اما وقتی غفلت انسان را بگیرد چشم حق بین نباشد:

خشم و شهوت مرد را احول کند     استقامت روح را بی بر کند

غفلت ؛ عامل سقوط انسان

مولوی می گوید: مرغی می خواست کرمی را شکار کند. همة حواسش متوجه این کرم بود، همة توجهش به این بود که غذایش را به دست بیاورد و کرم را بخورد. یک گربه ای هم مراقب این مرغ بود، این مرغ آن قدر حواسش به این کرم بود که از گربه غافل بود، می گوید:

مرغکی اندر شکار کرم بود     گربه فرصت یافت او را بربود

گربه از فرصت استفاده کرد و به راحتی هم مرغ و هم کرم را بلعید.

آکل و مأکول بودی بی خبر     در شکار خود ز صیّادی دگر

عجیب است که انسان از خودش و توانمندی ها و استعدادهایش غافل می شود.

آدمی گنجینه سرّ حق است     گر چه در بحر هوس مستغرق است

گنج کونین است ذات آدمی     هست بی پایان صفات آدمی

اشعار از خواجه نصیر است. محمد ابن اشعث و عبدالله أذینب این گونه شدند اما درس نگرفتند. بنابراین ابتدا ولایت ستیزی انجام شد که توانستند امام حسین را به شهادت برسانند. ولایت زدایی و امامت زدایی شد. امام حسین را به عنوان چهره ای که خودشان می خواستند معرفی کردند. امام در جامعه محدث است؛ با ملائکه صحبت می کند، امام قدرت تکوین دارد، امام معصوم است، امام با رأی مردم انتخاب نمی شود. آن آقایی که می نویسد مشروعیت امام با رأی مردم است نمی داند امامت یعنی چه؟ رأی مردم برای امام مشروعیت نمی آورد.

ولایت ستیزی منصور دوانیقی

شخصی است به نام جعفر ابن محمد اشعث، داستان آن در کتاب کافی است که برایتان عرض کنم. صفوان بن یحیی می گوید من از جعفر ابن محمد پرسیدم که چرا تو امام صادق را قبول داری؟ چرا شیعه شدی؟ پدرت آدم خوبی نبود، علت این که تو پیرو امام صادق شدی و شیعه بودن را شیوة خودت قرار دادی چیست؟ گفت: می دانی قصه چیست؟ روزی منصور دوانیقی پدرم، محمد اشعث را خواست.- البته این غیر از آن محمد ابن اشعث است- به او گفت. می توانی یک آدم قوی که کلاه سرش نرود و مأموریت مالی را بتوان به او واگذار کرد برای من پیدا کنی؟ پدرم دایی اش، ابن مهاجر را معرفی کرد.

این دو پیش منصور دوانیقی رفتند، منصور دوانیقی پولی به ابن مهاجر داد و گفت: برایت یک مأموریت دارم، از بغداد به مدینه برو، و سیّدهای سادات حسنی و حسینی را پیدا کن، هر کدامشان را که دیدی یه مقداری از این پول را به آنها بده و یک رسید هم از آنها بگیر. –بعضی ها با این گونه کارها می خواهند پشتوانه ای برای خودشان درست کنند. دلش که به حال سادات و فرزندان امام نسوخته بود،- گفت: به آنها نگو که این پول را منصور داده است چون اگر بگویی حتی یک نفر از آنها این پول را از تو قبول نمی کند. بگو من از شیعیان شما هستم و از خراسان می آیم، این پول هم پاک و مطهر است و خلاصه ماجرا را لو نده، من به این رسیدها نیاز دارم، حتماً از امام صادق هم این رسید را بگیر.

ابن مهاجر به مدینه آمد و برگشت. و گزارش کارش را به منصور دوانیقی داد، گفت: منصور، هر سید حسنی و حسینی که دیدم مقداری پول به او دادم و از او رسید گرفتم و کسی هم متوجه نشد. منصور گفت: رسید امام صادق کجاست؟ گفت: اما امام صادق، این یکی را قلم بگیر. حکم مأموریت ما را بده، این یکی نشد. منصور گفت: چرا نشد؟ او گفت: به مسجد پیغمبر رفتم امام صادق داشت نماز می خواند، به محض اینکه نمازش را سلام داد قبل از این که من بتوانم حرفی بزنم برگشت رو به من کرد و گفت: پسر مهاجر! از خدا بترس. گفتم: آقا، پسر مهاجر کیست؟ من از شیعیان شما هستم، از خراسان می آیم. فرمود: دروغ می گویی، از نزد منصور می آیی، او این پول ها را به تو داد و گفت برو این کار را بکن، و نگو پول ها را از کجا آورده ام. پیش من دیگر نمی توانی دروغ بگویی. لذا نتوانستم به آقا پول بدهم، بلند شدم و با شرمندگی از مسجد بیرون آمدم.

دقت کنید منصور چه گفت؟ بلند شد قدمی در اتاق زد، و گفت: ابن مهاجر، هر زمان در جامعه یک محدَّث وجود دارد، - نه محدِّث- یعنی کسی که با فرشته ها ارتباط دارد و از غیب خبر دارد، «وَإنَّ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمدٍ مُحَدَّثنا الیَوْمَ»؛ امروز آن محدَّث در جامعه امام صادق است.[11] منصور این را می فهمد، اما حبّ ریاست، حبّ جاه، حبّ مقام، خشم و شهوت و بخل و منیّت، نمی گذارد درست عمل کند.

بسیاری اوقات انسان می فهمد حق چیست اما زیر بار نمی رود. قرآن می فرماید: «وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ»[12]؛ بعضی ها موسی را منکر شدند با این که یقین داشتند پیغمبر است. «یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَاءهُمْ»[13]؛ بعضی ها پیغمبر را مثل بچة خودشان می شناختند، اما به او ایمان نیاوردند. اموی ها با دین رسول خدا چه کردند؟ اموی ها، چرا توانستند اکثریتی را مقابل اقلیت قرار بدهند؟ چرا توانستند به راحتی دور مسلم ابن عقیل را خالی کنند؟ چرا توانستند به این سادگی سر امام حسین را در کوفه بالای نیزه کنند؟ کوفه ای که حداقل چند سال پایتخت و محل حکومت اسلام بوده است. چرا توانستند به راحتی این گونه این حوادث را بیافرینند؟ این نکته ای که من امشب عرض می کنم، انصافاً نیاز به چند جلسه و منبر دارد، ولی من در یک جلسه خلاصه اش می کنم و آن این است که اموی ها چهار کار عمده کردند؛ 1- ولایت ستیزی.

2- دین ستیزی

اموی ها نگفتند نماز نخوانید، بلکه خود معاویه هم نماز می خواند، امام جماعت هم می شد. ولید نماز می خواند، امام جمعه هم می شد. نگفتند روزه نگیرید، معاویه گفت کسی حق ندارد قرآن را تفسیر کند، بخوانید ولی تفسیر نکنید. ابن عباس آمد و گفت: معاویه، آخر جلوی تفسیر قرآن را که نمی شود گرفت. گفت: چرا نمی شود؟ گفت: مردم می خواهند قرآن را بفهمند. گفت: اگر خواستند پیش ما بیایند خودمان برایشان مفسر می گذاریم، فقط ابن عباس از تو نپرسند؛ چون اگر تو بخواهی «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ»[14] را تفسیر کنی، می گویی: علی. اگر بخواهی «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً»[15] را تفسیر کنی می گویی: خانوادة حضرت زهرا. تفسیر ممنوع است. اگر هم تفسیر خواستید خودمان تفسیر می کنیم. امویان دین ستیزی کردند، کاری کردند که آن عنصر پلید با این که خودش آدم بدی بود به بدی معاویه اعتراض می کند، پسرش می گوید: یک شب پدرم به خانه آمد، خیلی ناراحت بود، گفتم: پدر چه شده؟ گفت: این معاویه عجب آدم بدی است! گفتم: چرا؟ گفت: پیش او بودیم، صدای اذان بلند شد، ناگهان از جای بلند شد و گفت: من باید نام این پیغمبر را از این اذان پاک کنم! که گفته نام این شخص روزی پنج مرتبه کنار نام خدا باشد اما نام ما نباشد. من باید این نام را دفن کنم.

معنای دین ستیزی

می دانید دین ستیزی، یعنی چی؟ یعنی دین را بی روح و بی محتوا کردن. یعنی می گویند آقا، دین روایت های مختلف دارد، تو هر چه دلت خواست تفسیر کن. یعنی طرح نظریة سکولاریزم، پلورالیسم، قرائت های مختلف از دین. بعد می بینید کسی پیدا می شود با کمال وقاحت می گوید حضرت زهرا یک الگوی قدیمی بود، دنبال الگوی جدید بگردید. عجب! مگر عفت و تقوا و ادب و زهد این ها قدیم و جدید دارد؟ چه کسی گفته احترام به پدر و مادر قدیمی است؟ چه کسی گفته عفت و حیا و شرم و تقوا قدیمی است؟ این ها قدیمی بردار نیست، حواسمان را جمع کنیم و حافظ ارزش ها باشیم.

سیره اهل بیت در برابر مصیبتها

امام صادق وقتی مصیبتی برایش پیش می امد عرضه می داشت: «اللهم لا تَجعَل مصیبتی فِی دینی»[16]؛ خدا را شکر که در دینم مصیبت پیش نیامد. بینی و بین الله اگر معدل فرزندمان دو نمره پایین بیاید بیشتر ناراحت می شویم یا اگر دو روز نماز صبح او قضا شود؟ روی کدام یک بیشتر حساسیم؟ بینی و بین الله چقدر روی دین جوان هایمان حساسیم؛ چقدر روی نمازشان، تقوایشان، ارتباطشان، گفت و گوهایشان، تلفن هایشان، رفت و آمدهایشان حساس هستیم؟

نتیجه دین ستیزی؛ شکستن قبح گناه

می دانید دین ستیزی یعنی چه؟ یعنی روابط حرام را عادی جلوه دادن، یعنی قبح گناه را شکستن. یعنی توجیه گناه، یعنی مبانی را زیر پا گذاشتن، این ها دین ستیزی است. عزیزان، ارتباط با نامحرم جایز نیست، دست دادن به نامحرم جایز نیست، سخن گفتن غیرشرعی و سخن گفتن شهوت آمیز جایز نیست. این گونه ارتباط ها دین ستیزی است؛ این که انسان دائم این اصول را تنزل بدهد، دائم روح دین را از آن بگیرد و قبح آن را بشکند، وقتی قبحش شکست دیگر جلوی من و شما هم خجالت نمی کشد، پدرش هم که از کنارش بگذرد کلامش را قطع نمی کند، ارتباطش را قطع نمی کند. دیگر از بزرگتر، از روحانی، از پدر و از مادر هم حیا نمی کند. حالا من مطالب را در لفافه بیان می کنم. قبح بسیاری از گناهان به راحتی ریخته شده است. وقتی دین ستیزی شد، وقتی روح معنویت گرفته شد، همین می شود.

فتنه های بعد از رحلت رسول الله

امیرالمؤمنین می فرماید: وقتی این آیه نازل شده: «أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُون»[17]؛ مردم فکر نکنید همین که به زبان و به کلام گفتید ایمان آوردیم کافی است، آزمایش می شوید. حضرت می فرماید: من خدمت پیغمبر خدا رفتم، عرض کردم یا رسول الله، این آزمایش ها چه وقت انجام می شود؟ «وَهُمْ لَا یُفْتَنُون». پیغمبر خدا فرمود: علی جان این آزمایش ها بعد از من است. تا پیغمبر بود خیلی کارها را انجام نمی دادند. حتی منافقین نفاقشان را پنهان می کردند. قرآن می فرماید: «وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ مَرَدُواْ عَلَى النِّفَاقِ لاَ تَعْلَمُهُمْ»[18] پیغمبر! بعضی از افرادی که دور تو هستند منافق اند، تو آنها را نمی شناسی. تا زمانی که پیغمبر بود تمام جنگ ها، و اختلافات را مخفی کرده بودند. حضرت زهرا سلام الله علیها  می فرماید: همین که پیغمبر از دنیا رفت، خار نفاق آشکار شد. و معلوم شد که بعضی پیغمبر را نیز قبول نداشتند. اما از ابهت و عظمت و پایگاه مردمی او حساب می بردند. زمان پیغمبر گذشت، «ظَهَرَتْ حَسِیکَهُ النِّفاق»[19]؛ این نفاق ها آشکار شد. – پیغمبر فرمود: علی جان این فتنه ای که قرآن می گوید: « أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُون»، این فتنه بعد از رحلت من است. – حضرت فرمود: علی جان، «السُّحْتُ بِالهَدیَّهِ»؛ اسم رشوه را هدیه می گذارند. «وَالرِّبا بِالبَیْع»[20]؛ علی جان اسم ربا را بیع می گذارند. ربا می شود بیع، معامله، رسمی می شود و یا قبحش می ریزد. شبهات را وارد دین می کنند، این آزمایش ها پیش می آید، آن زمان دیگر هر کسی در غربال نمی ماند.

دنیای ممدوح و مذموم

این جاست که می بینید با این که امام حسین آن همه به این طرف و آن طرف رفت، نامه داد، ملاقات کرد، فقط تعداد محدودی آمدند. وقتی پای جان و پای دنیا به میان آمد همه کنار کشیدند. فرمود: «النَّاسُ عَبیدُ الدُّنیا وَالدِّینُ لَعِقٌ عَلَی ألْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایِشُهُمْ فإذَا مُحِّصُوا بِالبَلاءِ قَلَّ الدَّیّانونَ».[21] عزیزان، دقت کنید از این صحبت ها این گونه برداشت نکنید که اسلام با دنیا داری مخالف است، خیر، اگر دنیا باعث حرکت و پویایی دین شود، نه تنها بد نیست بلکه عالی است، اما اگر دنیا باعث شود خدا، دین، اعتقادات، حلال و حرام، خمس و زکات و همه چیز کنار برود و زیر پا گذاشته شود به حرام بودن لقمه ای که می خورید اهمیت داده نشود این دنیا بد است. می دانید لقمة حرام نسلت را به خطر می اندازد؟ سوار دنیا شو، امیر دنیا شو، نه اسیر و وابسته، مثل عمر سعد که برای حکومت ری و برای دنیا از دینش گذشت و به ری هم نرسید، به مال هم نرسید. می دانید چرا توانستند سی هزار آدم را در مقابل امام حسین جمع کنند؟ می دانید چرا 18 هزار آدم در اندک زمانی دور مسلم را خالی کردند؟ برای این که چهار کار شد؛

1- ولایت ستیزی، 2- دین ستیزی.

3- تقدس زدایی

تقدس زدایی، یعنی این که ما مقدسات را کمرنگ کنیم. کعبه برای ما مقدس است، امام مقدس است، زیارتگاه مقدس است؛ تقدس زدایی یعنی تقدس را از چیزهایی که برای ما مقدس است بگیریم و آنها را عادی کنیم.

4- عدالت ستیزی

وقتی این چهار عامل در جامعه دست به دست هم داد، این حوادث آفریده می شود. ولی در یک کلمه نامة امام حسین را به مردم کوفه بگویم و دعایتان کنم. نامه ای که مسلم ابن عقیل برای مردم کوفه آورد، بر این چهار نکته ای که گفته شد دست گذاشته است. امام حسین چنین نوشت: مردم کوفه! « من الحسین بن علی إلی المَلإ من المؤمنین و المسلمین 1- فَلَعَمری ما الإمامُ إلا الحاکمُ بالکِتابِ» امام کسی است که بر اساس قرآن حکم می کند؛ یعنی اول ولایتتان را درست کنید، 2- الدَّآئِنُ بِدینِ الْحَقِّ»؛ امام می آید که دین را پیاده کند، پس مسأله دین را حل کنید، دین ستیز نشوید. 3- «القائِمُ بِالقِسْطِ» امام می آید که عدالت را پیاده کند، 4- «الحابِسُ نّفْسَهُ عَلَی ذَلِکَ لِله»[22] امام، فانی در خداست، تقدسش به تقدس و ارتباط با خداست. چهار آسیب گفته شد: ولایت ستیزی، دین ستیزی، تقدس زدایی، عدالت ستیزی، این نامة امام حسین که در تاریخ آمده است، چهار حرکت منفی در مقابل آن قرار گرفت. این خلاصة عرض من بود. امشب در ارتباط با علل رویارویی مردم با امام حسین صحبت کردم، البته این رویارویی یک سری مسایل و عوامل اخلاقی هم دارد، عواملی مثل حب دنیا، غفلت، ترس و جهل هم بوده است.

والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته.


[ یادداشت ثابت - یکشنبه 92/8/20 ] [ 7:8 صبح ] [ قادر روحی جناقرد ]
[ یادداشت ثابت - جمعه 92/8/18 ] [ 7:27 صبح ] [ قادر روحی جناقرد ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

صفحات دیگر
امکانات وب


بازدید امروز: 8
بازدید دیروز: 21
کل بازدیدها: 431790

  • sales Reproduction | خرید بک لینک دائمی