https://up.20script.ir/file/f4bc-InShot2.jpg
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبلاگ شخصی قادر روحی جناقرد کارشناس ارشد مهندسی عمران - سازه
 
قالب وبلاگ

در روزگارانشاهنشاهی خانواده کیاندر باخترزمین, مردان و پهلوانان نامداری سر بر آوردند و با دشمنان میهن ستیزه جویی کردند. نام این پهلوانان و قهرمانان در سنگر های داغ جنگ و لشکرکشیها ثبت تاریخ گردیده است و آیندگان به هر لحظه حساس جهان پهلوانی و دشمن ستیزی شان می نازند و مباهات میکنند.

 تاریخ پر افتخارما نه تنها مالامال از قهرمانی های دلیر مردان پرخاشجو در نبردگاهها است بلکه قهرمان هایی در فرهنگ عشقی سر زمین بکتریا (باختر) نیز داشته اند که تاریخ نگار ادبی و فرهنگی , شاعر بلند جایگاه ادبیات فارسی دری   ابوالقاسم فردوسی صحنه های آنرا در کتاب بزرگ خود شاهنامه ثبت کرده وبه رهروان فرهنگ ادبی و عاشقانه ادبیات زبان فارسی دری ارمغان گذاشته است.

 داستان منیژه و بیژن یکی ازآن داستانها وعشقهای آتشین وسوزنده است که شاهنامه فردوسی آنرا تا روزگار ما رسانیده است. این داستان را میخوانیم وبه قدرت شاعر بلند جایگاه که چطور عشق را در پهلوی جنگ و پهلوان را در کنار عاشق زار صحنه پردازی کرده است, مباهات میکنیم.

داستان چنین آغاز میشود:

اکوان دیو شکست خورده بود وشاهنشاه عادل جشنی شاهانه ترتیبداده بود تا جنگ آوران و پهلوانان را خلعت های زرین بر تن کندشاه جام یاقوت پر از می در دست داشت وبه آواز چنگ و بربط نوازندگان گوش فراداده بود. بزرگان وسرهنگان ودلاوران گرداگردش نشسته بودند و همگی دل به رامشگران وپایکوبان نهاده بودند.

بار سالار بزرگ به پا ایستاده بود و چشم به اشاره چشم شاه دوخته بود. ناگهان پرده دار قصر شتابان  رسید و خبرداد که ارمنیان از راه دور به دادخواهی آمده اند. بار میخواهند. بار سالار نزد خسرو رفت ودستور خواست. شاه فرمان داد که وارد شوند. ارمنیان به درگاه شاهانه وارد شدند و فریاد کنان دادخواهی کردند:

"شهریارا! شهرما از سویی به توران زمین روی دارد و از سویی به باختر زمین. ازین جانب بیشه ای بود سراسر کشتزار وپردرخت میوه که چراگاه ما بود و همه امید ما بدان بسته بود. اما ناگهان بلایی در رسید. خوکان بسیار همه بیشه را فراگرفتند, با دندانهای قوی درختان کهن را به دو نیمه کردند. نه چارپای مانده ونه کشتزار." 

 شاهنشاه بزرگ بر ایشان رحمت آورد و فرمود تا خوان زرین هموارکردند ودران هرگونه گوهر بنهادند. پس ازآن روی به دلاوران و شجاعان کرد و گفت: کیست آن شجاع که در رنج من شریک شود وسوی بیشه بشتابد و سر خوکان را با تیغ ببردتا این خوان گوهر نصیبش گردد. کسی پاسخ نداد. بیژن پا پیش نهاد وخودرا آماده خدمت نشان داد. گیو از این گستاخی فرزند لرزید و اورا سر زنش کرد. پیژن از گفتار پدر سخت بر آشفت و در عزم خود جزم تر شد وشاه را از قبول خدمت شاد و خشنود گردانید. شاه گرگین نام پهلوان را باو همراه ساخت تا در این سفر پر خطر رهنمای او باشد.

 بیژن جوان خونگرم آمادگی سفر گرفت وبا تازی و باز و تیر وکمان براه افتادند. بیژن همه راه طولانی و دراز را شکارکنان طی کرد. شاد و خرم به بیشه خوکان رسید. در اطراف بیشه آتش هولناکی افروختند تا خوکان را سراسیمه کنند. بعد از خورد ونوش فراوان گرگین از بیژن اجازه خواب طلبید تا به استراحت رود. او میدانست که شکار خوکان کار بیژن است. بیژن اورا از استراحت باز داشت و اورا به ایستادگی واداشت و گفت: پیش آی ودر کنار آبگیر مراقبباش تا اگر خوکی از چنگم فرار نماید با زخم گرز سر از تنش جداکن. گرگین درخواست را نپذیرفت و از یاری سر باز زد و گفت که گوهر برداشتی و کمر محو خوکان را بر بستی. این کارتوست که انجام میدهی.

 بیژن ازین سخنان گرگین سخت برآشفت و یکه و تنها در بیشه خوکان درآمد وبا خنجریآبدار از پی خوکان روانه گردید. خوکان با دیدن شکار صداهای مهیب کشیدند و حمله کردند. خوکی قوی هیکل بر بیژن تاخت و در یک ضرب با دندانهای دراز و تیر مانندش زره اورا بر تنش درید. اما بیژن به زخم خنجر تن اورا دونیم کرد و همگی خوکان را یکی بعد دیگراز دم تیغ کشیده سر شانرا برید تا دندانهای شان را نزد شاه برد. گرگین که چنان دید در ظاهر بر بیژن آفرینهاگفت و اورا ستود, اما در دل دردمند گشت و از بدنامی سخت هراسید و در باره بیژن اندیشه های ناروا پرورانید.

 بیژن و همراهانش باده گساری و شادمانی پیروزی را برپا کردند. گرگین که سخت خفه بود, نقشه تازه کشید. به بیژن گفت در دو روزه راه دشتی است خرم و منزه که جویش پر گلاب و زمینش پر پرنیان و هوایش مشک بو است. هرسال در این هنگام جشنی برپا میشود و پریچهرگان توران زمین به شادی می نشینند. و منیژه دختر افراسیاب در میان شان چون آفتاب تابان می درخشد. گرگین ادامه داد بهتر می نماید به مرغزار برویم و از میان پریچهرگان تنی چند برگزینیم و بعد نزد خسرو بازگردیم. بیژن ازین گفته خوشش آمد و سراپرده را بکند و بسوی مرغزار, جشنگاه منیژه دختر افراسیاب روان شد. بیژن پس از یک روز منزل به مرغزار فرود آمد. دو روز در آنجا بشادی و انتظار گذراند تا پریچهرگان توران در رسند.

 دو روز بعد, در حالیکه باد ملایم به کمک فراشان دشت شتافته بود و عطرگلهای نسترن و ریحان را در عبورگاه ماه پیکران دشت می پاشید, در آنسوی مرز منیژه با صد کنیزک ماه لقا خرگاه زد وبساط جشن را گسترد. جشن و سرور غوغا برپا گشت. همینکه گرگین از ورود عروس مرغزار آگاه شد, بیژن را آگاهی داد. او که چند روز تمام انتظارکشیده بود بیصبرانه آهنگ رفتن به جشنگاه منیژه کرد. او از گنجور کلاه شاهانه گرفت و طوق خسروی را بگردن آویخت. خودرا نیکو آراست وبر اسب مشکین نشست وبطرف مرغزار ماهرویان شتافت. او در نزدیکی مرغزار در پناه درختی پنهان گردید تا هم جشن را نظاره کند و هم از گزند آفتاب در امان بماند. او همه جا را پر از آوای رود و سرود دید. پریچهرگان دشت همه دمن را از زیبایی خرم گردانیده بودند. بیژن از اسب فرود آمد و پنهانی دختران دشت را می نگریست. در میان نازک دختران دشت چشمش به ستاره درخشانی آفتاب که در میان همه طنازان ممتاز بود. او به یک نگاه هوش وعقل بیژن را زایل کرد. منیژه هم اورا در زیر سروبن با لباس ملوکانه مشاهده کرد. کلاه شاهانه و دیبای رومی و رخسار مردانه او مهر و محبت منیژه را بر انگیخت. دایه را شتابان فرستاد تا ببیند که این جوانبخت کیست و چگونه باین دیار قدم گذاشته است و به چه کار آمده است. دایه نزد بیژن آمد وپیام بانوی خودرا باو باز گفت. رخسار بیژن چون گل شگفت و گفـت: من بـیژن پــسر گیوام وبه جنگ خوکان آمده بودم. خوکان را سر بریدم تا نزد شاه ببرم. اکنون که درین دشت آراسته بزمگهی شادمانه دیدم تصمیم دیدار ماهرویان و عروسان دشت را دارم. بمن لطف کن و پیام مرا به آن ستاره درخشان دشت برسان. قبل از برگشت دایه بیژن او را جامه شاهانه پوشاند, جام گوهر نگار بخشید ووعده ها داد تا مراد اورا بر آورده سازد. دایه به تاخت خودرا نزد منیژه رساند, راز را به منیژه بازگو کرد. منیژه هماندم پاسخ فرستادو بیژن را به جشنگاه دعوت کرد.

 بیژن دوان دوان به پرده سرا شتافت. منیژه اورا در برگرفت و از راه و کار و جنگ با خوکان پرسید. پس از آن پاهاو بدن بیژن را با مشک و گلاب شستند. خوردنی آوردند وبساط طرب آراستند. سه روز و شب تمام در آن سراپرده آراسته به یاقوت و زر و مشک و عنبر شادیها کردند. مستی ها نمودند. روزچهارم منیژه آهنگ بازگشت به کاخ کرد. ولی معشوقه بیقرار دیگر نمیتوانست بدون دیدار عاشق خود آرام گیرد. او به پرستاران خرگاه فرمود تا داروی بیهوشی در جام بیژن اندازند. بیژن چون نوشید مست و مدهوش افتاد. کنیزکان اورا در خوابگاهی آغشته به مشک و گلاب پیچیدند وبا خود به شهر بردند. چون نزدیک شهر رسیدند, خفته را به چادری پوشاندند و در تاریکی شب به کاخ در آوردند. داروی هوشیاری بگوشش ریختند, بیدارگشت و خودرا در قصر شاهانه وآغوش نگار سیمبر یافت. بیژن چگونگی پرسید و فهمید که معشوقه دلباخته تاب فراق را نیاورده عاشق بیقرار را با خود فرار داده است. علایم دهشت ووحشت بر چهره او نمودار گشت مگر منیژه مکنونات قلب خودرا باو بازگفت و از فراق نالیدن گرفت. ترانه دو جسم ویک روح را باز خواند و جام می به دستش گذاشت و گفت: بنوش اگرحادثه روی داد جانم را فدایت میکنم.

 چندگاه بدین منوال گذشت. بیژن با پریچهرگان و گلرخان شب و روز را به شادی میگذشتاند؛ تا که در بان از این راز آگاه شد و از ترس جان نزد افراسیاب شد و ماجرای آوردن منیژه, بیژن را بخوابگاه سر تا پا بیان کرد. افراسیاب با شنیدن این سخن چون بید بلرزید و خون ازدیگانش فروریخت و دخترش را نفرین کرد. فرمان داد تا گرد قصر منیژه را محاصره کنند و بیژن را دست بسته به درگاه بکشانند. سالار لشکر گرسیوس به کاخ منیژه رفت وصدای چنگ وبانگ باده و نوش به گوشش رسید. سوران را به گرد کاخ گماشت وخود به داخل قصر رفـــت.

بیژن را با منیژه نشسته دید که لب بر می سرخ نهاده وبه شادی مشغول است. خون در تنش بجوش آمد و بر بیژن خروشید. ای جوان باختر زمین چگونه باین جا آمدی؟ و چگونه جان به سلامت خواهی برد؟ بیژن که غرق در شادی و عیش بود بی درنگ بحال آمد. بخود پیچیدو خنجریرا که همیشه در موزه پنهان داشت بیرون کشید و آهنگ جنگ کرد. گرسیوس که چنان دید سوگند خورد آزارش نرساند. با زبان چرب و نرم خنجر از کفش گرفت و دست بسته اورا نزد افراسیاب برد. شاه از او پرسید که چگونه و چرا در سر زمین توران آمده است. بیژن پاسخ داد که: من با میل و آرزو باین سر زمین نیامده ام و درینکار گناهی ندارم. من بجنگ خوکان آمده بودم و بدنبال باز گمشده ای راه افتادم و در سایه سروی بخواب رفتم. درین هنگام پری ای بر سر من بال گسترد و مراخفته ببر گرفت. درین هنگام دختر شاه از دور در رسید. پری ازاهرمن یاد کرد و مرا در عماری آن خوب چهره نشاند و بر او هم فسونی خواند تا به ایوان رسیدیم, از خواب بیدار شدم.

 افراسیاب سخنان بیژن را نپذیرفت و فریاد کشید که تو با این مکر و حیله میخواستی سر ها را بر خاک افگنی و بر قلمرو توران حاکم شوی. بیژن به افراسیاب گفت: ای شهریار پهلوانان با شمشیرو تیر کمان به جنگ میروند. من چگونه دست بسته و برهنه بی سلاح میتوانم دلاوری کنم. اگر شاه میخواهد دلاوری مرا ببیند دستور دهد تا اسپ و گرز در دست من بگذارند. اگر ازهزار ترک یکی را زنده گذاردم پهلوانم نخوانند. افراسیاب ازین گفته سخت خشمگین شد و دستور داد اورا زنده در گذرگاه عام بدار بیاویزند. بیژن چون از درگاه افراســـــیاب بیرون کشیده شد, اشک از چشم روان کرد وبر مرگ خود تأسف خورد. از دوری وطن و بزرگان و خویشان نالید وبه باد صبا پیامها فرستاد. گفت ای باد صبا پیام مرا به باختر زمین به گیو پهوان ببر, رستم داستان را از حالم خبر کن وبه شاه خسرو بگو که من در چه حالم. اگر برگرگین رسیدی, بگو که در آنجهان بسوی من چگونه خواهی نگریست.؟

 بیژن دل از جان بر گرفت, مرگ را در برابر چشم خود دید. از قضا پیران دلیر از راهی میگذشت که بیژن را به دار می آویختند. ترکان کمر بسته را دید که دار زده و کمند بلندی ازآن فروهشته اند. چون پرسید, دانست که داربرای بیژن است. بشتاب خودرا باو رساند. بیژن را دید که برهنه با دستهای بسته, دهان خشک وبیرنگ برجای مانده است. از چگونگی حال پرسید. بیژن سراسر داستان را نقل کرد. پیران را دل بر او سوخت و دستور داد تا دژخیمان تأمل کنند و دست از آویختن بدار بدارند. شتابان بدرگاه شاه رفت. دست بر سینه نهاد و زمین بوسید. او از شاه بخشودگی بیژن را خواستار شد. افرباسیاب از ماجرا حرفها گفت. و به پیران گفت ای پهلوان میبینی که دخترم بسرم چه آورده است؟ رسوایی من در سراسر جهان میرود. همه لشکریان بر من می خندند و سراپرده من زبان زد خاص و عام میشود. چگونه ازین ننگ خودرا برهانم. پیران با ملایمت و دور اندیشیها سرانجام افراسیاب را قانع ساخت تا از دار زدن بیژن منصرف شد. او به گرسیوس دستور داد تا بیژن را با غل و بند گران در چاه اندازد و بر بالای چاه سنگ گران اکوان دیو را گذارد تا به زاری زار درآن چاه جان دهد. سپس منیژه را برهنه بی تاج و تخت نزدیک چاه کشاند تا اورا در چاه ببیند وبه زاری زاردرآنجا بمیرد. گرسیوس بفرموده شاه عمل کرد بیژن را با غل و زنجیر گران در چاه انداخت وسنگ گران اکوان دیو را بر سر آن گذاشت و منیژه را کشان کشان بر سر چاه انداخت

 منیژه گریه وفغان سرداد, غوغا کرد, آوازها کشید, او ناله زار خودرا به گوش صد ها عاشق بیقرار رسانید. فریاد کرد و بیهوش شد. بهوش آمد اشکهای خونین ریخت. بیابان پهناور سلول کوچک برای او شد. او در بیابان سر گردان یکه و تنها بیقرار مانده بود. روزها و شبها گذشت, او همانگونه تنها بود. هر روز از خانه د هاتیان نان جمع میکرد و از سوراخ چاه پائین می انداخت وزار میگریست. این کار دوام داشت. شبها و روزها گذشت. رنگ منیژه به زردی گرائید. چهره نازک و دلربایش تاریک شد. برای لقمه نانی مسافه های دور را طی میکرد. او ســــر چاه راخانه عشق و محبت جاودانی خود ساخت تا مگر روزی روشنی ای پیدا شود.سرگردان میگشت وبدست مسافران و کاروانسرا ها پیام به باختر زمین می فرستاد تا اگر کسی خبر بند گران بیژن را به زابلستان به رستم داستان وبه گیو پهلوان رساند.

******

 از سوی دیگر گرگین یک هفته در انتظار بیژن ماند. چون خبری از او نرسید به جستجوی وی شتافت. هرچند گشت اورا نیافت. او از بد اندیشی یار پشیمان گشت. او در جائیکه از بیژن جدا شده بود, رسید, اسپش را گسسته لگام و نگون زین یافت. دانست که بر بیژن گزندی رسیده است. از کرده پشیمان گشت به باختر زمین بازگشت. گیو به پیشباز شتافت تا از حال فرزند با خبر شود. چون اسپ بیژن را دید, مدهوش شد وبر زمین افتاد. جامه بر تن درید و موی کند و خاک بر سر ریختن گرفت و ناله کنان فریاد میکشید و از پهلوانی ها, شجاعت و کردار نیک, پندار نیک و گفتار نیک بیژن یاد میکرد و سر را بزمین می زد.

 گرگین که از کرده پشیمان بود داستان را چنین قصه کرد: با خوکان چون شیر جنگیدیم, همه را برخاک افگندیم و دندانهای شانرا کندیم وشادان و شکارکنان عزم بازگشت کردیم. در راه به گوری برخوردیم. بیژن شبرنگ را بـــه دنبال گور بر انگیخت و کمند به گردنش افگند. گوردوان دوان از برابر چشمان ماگریخت. بیژن وشکار هردو از چشمان ما ناپدید شدند. در همه کوه ودشت تاختیم از بیژن نشانی نیافتیم. گیو این سخن را راست نشمرد و گریان نزد شاه رفت وپاسخ گرگین را بازگفت. گرگین دندانهای خوکان را بر تخت نهادو در برابر پرسش شاه جوابهای ناسازگار گفت. شاه فرمود تا گرگین را به بند کشند. خودش زبان به دلداری گیو کشود و گفت: سواران بهر طرف می فرستم تا از بیژن آگاهی یابند. اگر خبری نشد شکیبا باش, همینکه فصل بهار در رسید, باغ و راغ از گل شادگشت و زمین چادر سبز پوشید در جام گیتی نما مینگرم و جایگاه بیژن را در می یابم و ترا از آن می آگاهانم. گیو با دل شاد از بارگاه بیرون آمد. باطراف و اکناف عالم , به زابل و کابل و توران کس فرستاد ولی نشانی از بیژن نیافت.

 همینکه نوروز خرم در رسید, گیو با چهره زرد و دل پردرد به درگاه شاه آمد و داستان جام جهان نما را بیاد آورد. شهریار جام گوهر نگار را پیش خواست و قبای رومی ببر کرد و پیش جهان آفرین نالید و فریاد کرد. سپس به جام نگریست و هفت کشور و مهر ماه و ناهید و تیر و همه ستارگاه و بودنیها درآنها نمودار شد. هر هفت کشور را ازنظر گذرانید تا به توران رسید. ناگهان بیژن را در چاهی به بند گران بسته یافت که دختری از نژاد بزرگان به غمخواریش کمر بسته است. پس روی به گیو کرد و زنده بودن بیژن را مژده داد.

 شاه رستم را برای رهایی بیژن شایسته دید. فرمود تا نامه ای نوشتند و گیو را روانه زابلستان کرد. گیو شتابان دو روز راه را یکروز طی کردوبه زابلستان رسید. رستم چون از داستان آگاه گشت از بهر بیژن زار خروشید و خون از دیده بارید. زیرا که از دیر باز با گیو قرابت خویشی داشت. زن گیو دختر رستم و بیژن نواده او بود و رستم خواهر گیو را هم بزنی داشت. به گیو گفت: زین از رخش بر نمی دارم تا آنگاه که دست بیژن را در دست نگیرم و بند هایش را نیفگنم. پـــس ازآنکه چند روز به شادی وآ رامش نشستند نزد خسرو رفتند. شاه خسرو از آمدن رستم خوشحال گردید و جشن شاهانه ترتیب داد. آنگاه داستان گرفتاری بیژن بدو باز گفت و چاره کار را بدست وی دانست. رستم در بارگاه خسروکمر خدمت بر میان بست و گفت. تا بیژن را بدرگاه نیاورم, آرام نگیرم. رستم عفو گرگین را نیز از شاه طلب گار شد. وشاه گرگین را نیز به وساطت رستم مورد عفو و بخشش شاهانه قرار داد.

 اما چون خسرو از نقشه لشکرکشی رستم پرسید پاسخ داد که این کار جز با مکر و فریب انجام نگیرد و پنهانی باید آماده کار شد تا کسی آگاه نگردد وبه جان بیژن زیان نرسد. مصلحت آنست که به شیوه بازرگانان به سر زمین توران برویم وبا شکیب فراوان در آنجا اقامت گزینیم. اکنون سیم و زر و گهر و پوشیدنی بسیار لازم است تا هم ببخشیم و هم بفروشیم. امتعه کاروان تهیه گردید. رستم آمادگی سفر گرفت, هفت تن دلاوران و هزار سوار دلیر بر گزید و براه افتاد. اولشکریان را در خط مرزی باختر زمین گذاشت و خود با هفت پهلوان, همه با لباس بازرگانان به شهر توران روی آوردند. ده شتر گوهر و صد شتر جامه لشکریان را حمل میکرد. چون به شهر رسیدند در راه پیران ویسه را که از نخجیرگاه باز میگشت دیدند. رستم جامی پر از گوهر نزدش برد و خودرا بازرگانی معرفی کرد که عزم خرید چارپا و فروش گوهر دارد و از او حمایت خواست و جام پر گهر تقدیمش کرد. پیران چون برآن گوهر ها نگریست بر او آفرین کرد وبا نوازش بسیار به خانه خود دعوتش نمود. اما رستم اجازه خواست که جای دیگری بیرون شهر برگزیند. پیران وعده کرد که پاسبانان برای نگهداری مال التجاره اش بر گمارد. رستم خانه ای گزید در حومه شهر و مدتی درآن اقامت کرد. از گوشه و کنار برای خرید دیبا و گهر به درگاهش رو نهادند و او مدتها درآن خانه به داد و ستد پرداخت.

 منیژه که همیشه رفت و آمد کاروانهای بازرگانان باختر زمین را زیر نظر داشت از آمدن کاروانی از باختر زمین آگاهی یافت. او سر و پا برهنه با دیدگان پر اشک شتافت وپس از نثار دعا, با زاری و آه پرسید: ای بازرگان جوانمرد باخترزمین بگو که از شاه و پهلوانان, از گیو و گودرز چه آگاهی داری؟ هیچ نشنیده ای که از بیژن خبری به باختر زمین رسیده باشد وپدرش چاره کاری جوید؟ آیا نشنیده اند که پسر شان در چاه در بند گران گرفتار است؟ رستم ابتدا بر این گفته ها گمان بد کرد و خودرا بظاهر خشمگین ساخت و گفت: ای فرزند! نه خسرو می شناسم و نه گیو و گودرز را. اصلاً از شهری دیگری آمده ام که خسرو درآن, اقامت ندارد. اما چون گریه و زاری دختر را دید, دلش سوخت, خوردنی پیشش نهاد و یکایک پرسشهایی کرد. منیژه داستان بیژن و گرفتاریش را درآن چاه نقل کرد و خودرا معرفی نمود و از رستم در خواست کرد که اگر به باخترزمین گذرش افتد و در بارگاه شاه گیو و رستم را ببیند, آنها را از حال بیژن آگاه سازد. رستم خواست منیژه را قبول کرد و دستور داد تا خورشهای بسیار آوردند و از جمله مرغ بریانی در نان پیچید و در درونش انگشتر خودرا جای دا د و گفت اینها را به چاه ببر وبه آن بیچاره بده. منیژه دوان آمد و بسته غذا را به درون چاه انداخت. بیژن از دیدن آنهمه غذاهای گوناگون متعجب گشت و از منیژه پرسید که آنهارا از کجا بدست آورده است. منیژه پاسخ داد که بازرگانی گرانمایه از بهر داد و ستد از باخترزمین رسیده و این خورشها را برایت فرستاد. بیژن چون دست برد ناگهان چشمش به انگشتری افتاد که مهر پیروزه رستم درآن نقش بسته بود. ازدیدن آن خنده بلند سر داد چنانکه منیژه در سر چاه شنید وبا تعجب علت خنده را پرسید. بیژن پس از آنکه اورا به فداکاری سوگند داد, راز را بر او فاش کردو گفت که آن گوهر فروش رستم است. او بخاطر نجات من از زابلستان به توران آمده است. برو از او بپرس که آیا خداوندگار رخش است یا کسی دیگر ؟ منیژه شتابان نزد رستم آمد و پیام بیژن را رساند. رستم چون دانست که بیژن راز را با دختر در میان نهاده است خودرا شناساند و گفت: برو همینکه هوا تیره شد و شب از چنگ خورشید رهایی یافت بر سر چاه آتش بلندی بر افروز تا به آن نشانه به سوی چاه بشتابیم. منیژه بازگشت وبه جمع آوری هیزم پرداخت. رستم زره پوشید و خدا را نیایش کرد وباگردان روی به سوی چاه آورد. هفت پهلوان هرچه کردند نتوانستند سنگ رابجنبانند. سر انجام رستم از اسپ بزیر آمد. سنگ را بکنار گذاشت وکمند انداخت. پس از آنکه بیژن را به بخشایش گرگین واداشت اورا از چاه بیرون کشید.

 سپس همگی به خانه رستم در حومه شهر توران شتافتند و پس از شست و شوی, شتر ها را بار کردند و اسپها را آماده رفتن ساختند. رستم منیژه را با دلاوران از پیش فرستاد و خود با بیژن و سپاهیان به جنگ افراسیاب پرداخت و پس از شکست او با اسیران بسیار به باختر زمین بازگشتند. پهلوانان باختر چون خبر باز گشت رستم و بیژن را شنیدند به استقبال شتافتند و آنهارا به درگاه خسرو آوردند. رستم دست بیژن را گرفت و به شاه سپرد. شاه بر تخت نشست و از بیژن رنج زندان وروزگارسخت راپرسید و از منیژه تیره بخت سخن گفت. شاه امرکرد تا:

بفرمود صد جامه دیـــــــبای روم             همه پیکرش گوهر و زرش بوم

یکی تاج و ده بدره دیــنار نـــــــیز            پرستنده و فرش و هرگونه چـــیز

به بـیژن بفرمود کاین خواســــــته           ببر پـیش دخت روان کاســــــــته

برنجش مفرسای وسردش مـگوی               نگر تا چــه آوردی اورا به روی

تو با اوجهان را به شــادی گـــــذار                نـــگه کن برین گردش روزگــار

 سپس بیژن آستان شاه را بوسید با هدایا و تحایف گران نزد منیژه باز گشت. ازآن پس منیژه و بیژن در کمال راحت و شادی زندگی میکردند. روزها عید و شبها برایشان برات بود. رستم به زابلستان رفت و گیو بکمال راحت در پهلوی فرزند دلبند از داد و عدل شاه خسرو برخورداربود. باین ترتیب فردوسی شیرین کلام به داستان منیژه و بیژن نقطه پایان گذاشت.


[ سه شنبه 92/10/24 ] [ 11:26 صبح ] [ قادر روحی جناقرد ]
[ سه شنبه 92/10/17 ] [ 8:49 صبح ] [ قادر روحی جناقرد ]
[ سه شنبه 92/10/17 ] [ 8:46 صبح ] [ قادر روحی جناقرد ]
[ دوشنبه 92/10/16 ] [ 7:59 صبح ] [ قادر روحی جناقرد ]
مجله ایمیلی خواندنی ها، فقط روزهای 1شنبه و 4شنبه ارسال می گردد.
جهت مشاهده تصاویر، گزینه نمایش تصاویر را در سرویس ایمیل خود فعال نمائید
عکس ها را نمی توانید ببینید؟
نسخه آنلاین مجله را مشاهده کنید
سخن سردبیر
سلام


باز هم درخدمت شما هستیم، با شماره 9 مجله خواندنی ها.
هفته گذشته در روز 4 شنبه و بخشی از روز 5 شنبه، مشکلاتی در سرورهای سایت به وجود آمد، لذا ممکن است برخی از مشترکین نتوانسته باشند به محتوای مطالب دسترسی پیدا کنند، همین جا از همه عذرخواهی می کنم. 
سرورهای سایت را کاملاً ارتقاء داده ایم.  هم اکنون رم سرور مورد استفاده ما 8 گیگابایت می باشد!
امیدواریم که دیگر با این اختلالات مواجه نشویم.
موفق و مؤید باشید
م. سعیدی
مجله خواندنی ها
پربازدیدترین های شماره قبل
1- تصاویری دیدنی از عمل جراحی پلنگ ایرانی تیر خورده - ادامه مطلب
2- 5 کاری که به ما کمک می کنند کمتر جوش صورت بزنیم - ادامه مطلب
3- 50 دستورالعمل کوتاه برای شرکت در یک مصاحبه استخدامی - ادامه مطلب
کپی رایت  © 2014 - 2013، تمامی حقوق برای «فیفادی» محفوظ است
هشدار: با یک کلیک بر روی لینک زیر، عضویتتان لغو می شود
Click here to unsubscribe

[ یکشنبه 92/10/15 ] [ 2:2 عصر ] [ قادر روحی جناقرد ]

خاص ترین و عجیب ترین منازل جهان

در صورت باز نشدن تصاویربروی عکس ها Right Click کنید و گزینه Reload Image یا Show Picture را انتخاب نمایید

اسباب کشی، تزئین و دکور کردن منزل جدید یکی از هیجان انگیزترین فعالیت‌هایی است که در طول دوران زندگی‌مان انجام می‌دهیم به ویژه برای آن‌دسته از افراد که هیچ‌گاه مجالی برای نشان دادن خلاقیت‌ها و طراحی ایده‌های خود نداشته‌اند، این فرصتی است که بایستی مغتنم شمرده شود. در طول تاریخ، بشر ابتدا در غارها می‌زیست سپس به کلبه‌ها نقل مکان کرد به دنبال آن به قلعه، خانه‌های آجری و.... تا این روزها که به نظر می‌رسد در این عرصه می‌توانیم شاهد هر نمونه و مثالی باشیم. برخی از مردم به دلیل محدودیت‌هایی که با آن مواجه‌اند ناگزیرند که خلاقانه‌تر برخورد کنند. محدودیت‌هایی همچون فضای کوچک یا غیر معمول استعدادها را شکوفا می‌کند. اما البته بعضی این کار را فقط چون به نظر درست می‌آید انجام می‌دهند.

اگر دوست دارید تا از ایده‌های دیگران برای طراحی و فضا سازی خانه آینده خود الهام بگیرید یا فقط مایلید با ایده‌های جالب توجه دیگر افراد از نزدیک آشنا شوید از شما دعوت می‌کنیم در این گزارش کوتاه با ما همراه شوید تا شما را غیر معمول‌ترین خانه‌های روی این کره آشنا کنیم.


1. خانه شفاف، ژاپن
 

http://mj10.persianfun.info/img/92/10/Unusual-Homes/unusual_houses_01.jpg

اگر چیزی برای مخفی کردن ندارید به شما پیشنهاد می‌کنیم چند روزی را در این خانه واقع در شهر توکیو بگذارنید. این خانه که 914 فوت مربع مساحت دارد توسط آرشیتکتی به نام سو فوجیموتو طراحی شده است. این خانه از اقامتگاه اولیه اجداد ما که بر روی درختان زندگی می‌کردند الهام گرفته شده است. این منزل که به نام NA خوانده می‌شود از نور کافی برخوردار بوده ولی فاقد فضای خصوصی است.

ارسـال جدیـدتـرین مطالـب، اخبـار و سـوژه های داغ اینتـرنتی هر شـب به ایمیـل شما

[اینجـا کلیـک کنیـد و رایـگان عضـو شویـد]


2. خانه اسکیت بورد، آمریکا


http://mj10.persianfun.info/img/92/10/Unusual-Homes/unusual_houses_02.jpg

این نهایت آرزوی نسلی است که عاشق اسکیت بورد می‌باشند و دوست دارند دامنه تمرینات خود را حتی به منزل و محل زندگی خود نیز وارد کنند. این منزل اولین خانه‌ای است که با این سبک و سیاق طراحی شده و توازنی کامل بین اسکیت کردن و یک محل اسکان معمولی ایجاد کرده است. این خانه به صورت یک پروژه خصوصی و توسط ساکنان آن در شهر مالیبو در ایالت کالیفرنیا ساخته شده است. در این منزل شما می‌توانید به راحتی در همه سطوح درونی و بیرونی اسکیت کنید. به تازگی نمونه از این منزل در موزه‌ای در پاریس به معرض دید عموم گذاشته شده است.

ارسـال جدیـدتـرین مطالـب، اخبـار و سـوژه های داغ اینتـرنتی هر شـب به ایمیـل شما

[اینجـا کلیـک کنیـد و رایـگان عضـو شویـد]


3. باریک‌ترین خانه جهان، لهستان
 

 http://mj10.persianfun.info/img/92/10/Unusual-Homes/unusual_houses_03.jpg

http://mj10.persianfun.info/img/92/10/Unusual-Homes/unusual-homes-03-2.jpg

این خانه در فاصله بین دو آپارتمان قرار گرفته است. پهنای آن بین 92 تا 152 سانتیمتر متغیر است.
 

ارسـال جدیـدتـرین مطالـب، اخبـار و سـوژه های داغ اینتـرنتی هر شـب به ایمیـل شما

[اینجـا کلیـک کنیـد و رایـگان عضـو شویـد]


4. برج آبی(مخزن آب) قدیمی دیروز، خانه مدرن امروز، بلژیک
 

http://mj10.persianfun.info/img/92/10/Unusual-Homes/unusual_houses_04.jpg

می‌توانید تصور کنید روزی در بنایی قدیمی که حدود 100 سال پیش ساخته شده و حتی دوره‌ای به عنوان مخفیگاه نازی‌ها مورد استفاده قرار می‌گرفته زندگی کنید. حالا به اینها ارتفاع 100 پایی این بنا را نیز اضافه کنید. اما در سال 2007 استودیوی طراحی بم (Bham) در اقدامی جالب توجه عملیات مرمت و نوسازی این بنا را بر عهده گرفته و آن را به صورت آپارتمانی در 5 طبقه برای یک خانواده بازسازی نمود. تراس فوقانی این خانه منظره بی‌نظیری از دهکده‌های زیبای اطراف فراهم نموده و حتی یک دوش نیز در فضای خارجی تعبیه شده است. در طی بازسازی گروه طراحی سعی نمودند تمامی عناصر اولیه بنا را دست نخورده حفظ کنند که اکنون به یک از نقاط قوت این خانه تبدیل شده‌اند. البته در عین حال آنها مجبور به حفظ مخزن آب 250,000 لیتری این برج نیز شدند که اکنون بخشی از خانه به شمار می‌آید.

ارسـال جدیـدتـرین مطالـب، اخبـار و سـوژه های داغ اینتـرنتی هر شـب به ایمیـل شما

[اینجـا کلیـک کنیـد و رایـگان عضـو شویـد]


5. خانه فلینت‌ستونز(Flintstones)، آمریکا

http://mj10.persianfun.info/img/92/10/Unusual-Homes/unusual_houses_05.jpg

دیک کلارک افسانه‌ای قصد دارد یکی از اقامت‌گاه‌های خود در شهر مالیبو را به مبلغ 3.5 میلیون دلار به فروش برساند. این خانه یک طبقه که در دل صخره کنده شده است از بیرون شبیه به خانه سنگی است که ویلیام و فرد از شخصیت‌های کارتون کلاسیک دهه 60 یعنی خانواده فلینت‌ستون در آن زندگی می‌کردند. این منزل صخره‌ای یک اتاق خواب،‌ دو حمام، یک اجاق و تعداد زیادی پنجره‌های بزرگ شیشه‌ای دارد که به مناظر زیبایی از دره سرانو Cerrano، کوه بونی Boney، اقیانوس آرام و غروب زیبای خورشید دید دارند. این بنا و زمین‌های اطرافش روی هم 22 جریب مساحت داشته و در انتظار مالکی جدید روزشماری می‌کنند.

ارسـال جدیـدتـرین مطالـب، اخبـار و سـوژه های داغ اینتـرنتی هر شـب به ایمیـل شما

[اینجـا کلیـک کنیـد و رایـگان عضـو شویـد]


 

6. کوچک‌ترین خانه جهان با یک متر مربع مساحت،‌ آلمان

http://mj10.persianfun.info/img/92/10/Unusual-Homes/unusual_houses_06.jpg

آرشیتکت برلینی ون بو منتزل (Van Bo Mentzel) اقدام به طراحی منزلی با یک متر مربع مساحت کرده که عنوان کوچک‌ترین خانه جهان را از آن خود کرده است. این خانه که از چوب ساخته شده می‌تواند به عنوان استراحت‌گاه، کیوسک قابل حمل و حتی یک اتاق اضافه در منزل مورد استفاده قرار گیرد. این منزل کوچک با 40 کیلو وزن سبک بوده و در نتیجه می‌توان به راحتی به صورت عمودی و افقی از آن استفاده نمود. این خانه از پیکر بندی چوبی، پنجره کشویی و یک در فقل دار تشکیل شده است و همچنین دارای چرخ می‌باشد که جابجا کردن آن را به سادگی امکان پذیر می‌نماید. طراح این خانه مدتی به عنوان پناهنده در خانه‌های گروهی زندگی می‌کرده است و با ساخت این خانه تصمیم داشته مکانی را فقط برای خود داشته باشد. او می‌گوید این خانه تنها 1 متر مساحت دارد یک متر از این جهان و اینجا من تصمیم می‌گیرم که پنجره خانه‌ام رو به چه چیزی گشوده شود و با چه کسانی همسایه باشم.

ارسـال جدیـدتـرین مطالـب، اخبـار و سـوژه های داغ اینتـرنتی هر شـب به ایمیـل شما

[اینجـا کلیـک کنیـد و رایـگان عضـو شویـد]


 

7. خانه سرسره‌ای، ژاپن

http://mj10.persianfun.info/img/92/10/Unusual-Homes/unusual_houses_07.jpg

استودیوی طراحی لول (Level) در کشور ژاپن خانه‌ای غیر معمول را در سه طبقه برای خانواده‌ای طراحی کرده که دارای سرسره‌ای است که هر سه طبقه را پوشش می‌دهد. یک طرف این خانه دارای تعدادی پلکان و راهرو بلند است و طرف دیگر دارای یک مسیر سرازیری دایره‌ای شکل که حول قسمت مرکزی خانه می‌چرخد. این خانه قابل توجه در شهر توکیو قرار داشته و 1.763 فوت مربع مساحت دارد. شاید بد نباشد سری به این خانه زده و از صاحبخانه درخواست کنیم اجازه دهد کمی خاطرات کودکی را مرور کنیم.

ارسـال جدیـدتـرین مطالـب، اخبـار و سـوژه های داغ اینتـرنتی هر شـب به ایمیـل شما

[اینجـا کلیـک کنیـد و رایـگان عضـو شویـد]


8. خانه سنگی، پرتغال

http://mj10.persianfun.info/img/92/10/Unusual-Homes/unusual_houses_08.jpg

اگر چه از بیرون این تنها یک تخته سنگ عظیم است که خود نمایی می‌کند ولی این منزل سنگی یک در،‌ یک پنجره و یک دودکش دارد و اکنون به یکی از جاذبه‌های توریستی این کشور تبدیل شده است.

ارسـال جدیـدتـرین مطالـب، اخبـار و سـوژه های داغ اینتـرنتی هر شـب به ایمیـل شما

[اینجـا کلیـک کنیـد و رایـگان عضـو شویـد]


9. کلیسا و خانه مدرن امروزی، هلند

http://mj10.persianfun.info/img/92/10/Unusual-Homes/unusual_houses_09.jpg

گروه معماری زکZecc ‌ دو کلیسای متروکه در شهر اولترشت در کشور هلند را نوسازی کرده و به صورت دو خانه مدرن امروزی برای اقامت خانواده‌ها باز سازی نمودند. فضا سازی درون منزل بسیار زیبا و چشم نواز است هر چند عناصری در معماری آن دیده می‌شود که باعث می‌گردد چندان هم از اقامت در این منزل احساس راحتی نداشته باشید.

ارسـال جدیـدتـرین مطالـب، اخبـار و سـوژه های داغ اینتـرنتی هر شـب به ایمیـل شما

[اینجـا کلیـک کنیـد و رایـگان عضـو شویـد]


خانه صدفی، مکزیکو

http://mj10.persianfun.info/img/92/10/Unusual-Homes/unusual_houses_10.jpg

آیا می‌دانید زندگی کردن در صدف یک حلزون چه احساسی دارد؟ اگر مایلید آن را از نزدیک تجربه کنید به شما پیشنهاد می‌کنم سری به خانه ناتیلوس در مکزیکو سیتی بزنید. خانه حلزونی شکل زیبا که توسط معماری به نام خاویر طراحی در سال 2006 ساخته شد. این خانه با معماری عجیبش برای یک خانواده 4 نفره طراحی شده که از زندگی در شهر خسته شده و تمایل داشتند زندگی در طبیعت را تجربه کنند.

این خانه با الهام از آثار گائودی و فرانک لوید رایت ساخته شده و دارای سطوحی نرم، پلکان‌های مارپیچ و شکلی طبیعی است به طوری که حقیقتا احساس می‌کنید درون صدف یک حلزون زندگی می‌کنید.

امیدوارم از دیدن این منازل عجیب لذت برده باشید. شما چه ایده‌ای برای خانه رویاهای‌تان در سر میپ‌رورانید. ایده‌ها و نظرات خود را با ما و دوستان خود در میان بگذارید


[ یکشنبه 92/10/15 ] [ 1:58 عصر ] [ قادر روحی جناقرد ]

شرم آور ترین لحظات تاریخ فوتبال جهان

در صورت باز نشدن تصاویربروی عکس ها Right Click کنید و گزینه Reload Image یا Show Picture را انتخاب نمایید

  

به زعم بسیاری از مردم ورزش دوست جهان، فوتبال را می توان یکی از زیباترین و جذاب ترین ورزشهای جهان نامید آن هم به خاطر غیرقابل پیش بینی بودن و هیجان ناشی از آن.

از دل همین ورزش جذاب ستارگان بزرگی به تاریخ معرفی شده اند که تا سالها الگوی بسیاری از بازیکنان فوتبال در سرتاسر جهان بوده اند؛ بازیکنانی چون پله، مارادونا، پلاتینی، گارینشا، سوکراتس، باتیستوتا، روسی، یاشین، اوزبیو، بابی چارلتون، رونالدو، روماریو، ریوالدو، کریستیانو رونالدو، مسی، زلاتان ایبراهیموویچ و … ده ها ستاره دیگر.

اما در همین ورزش زیبا و پرطرفدار گاهی لحظات زشت و مشمئز کننده ای رقم می خورد که تا ابد در ذهن هواداران خواهد ماند؛ بسیاری از این حرکات و لحظات شرم آور در معتبرترین آوردگاه فوتبال یعنی جام جهانی فوتبال رقم خورده است و برخی بازیکنان با وجود محبوبیت از لحاظ فنی از نظر اخلاقی موجب تاسف هواداران خود شده اند.

در گزارش زیر به بررسی برخی از صحنه های شرم‌آور تاریخ جام‌های جهانی پرداخته شده است:

 

1? گل با دست دیه‌گو مارادونا : آرژانتین – انگلیس؛ یک‌چهارم نهایی جام‌جهانی 1986

22 ژوئن سال 1986 روزی است که 2 گل معروف دیه گو مارادونا مقابل تیم ملی انگلیس در جام جهانی به ثمر رسید؛ یکی زیباترین گل جام جهانی که از میانه میدان و با دریبل بیشتر بازیکنان انگلستان به ثمر رسید و دیگری گل معروف به “دست خدا”!

 

http://mj10.persianfun.info/img/92/10/Football-Moments/01.jpg

 

در آن دیدار که در مرحله یک چهارم نهایی جام جهانی در ورزشگاه آزتک مکزیکو سیتی برگزار شد، مارادونا با دست توپ را از بالای سر پیتر شیلتون، دروازه بان مشهور سه شیرها عبور داد و یک گل تاریخی را به ثمر رساند. گلی که مارادونا هرگز بابت آن اظهار پشیمانی نکرد و آن را دست خدا نامید و اعلام کرد با این گل انتقام حمله انگلیسی ها به جزایر مالویناس در سال 1982 و کشته شدن 650 سرباز آرژانتینی را گرفته است.

 

ارسـال جدیـدتـرین مطالـب، اخبـار و سـوژه های داغ اینتـرنتی هر شـب به ایمیـل شما

[اینجـا کلیـک کنیـد و رایـگان عضـو شویـد]

 


2? پاس گل با دست تیری‌آنری : فرانسه – ایرلند؛ مقدماتی جام‌جهانی 2010

تیم ملی فوتبال ایرلند فاصله‌ای تا صعود به جام‌جهانی سال 2010 آفریقای جنوبی نداشت، اما این کشور بریتانیایی با بدشانسی محض روبه‌رو شد: دومین اشتباه فاحش داوری در تاریخ فوتبال. این?بار دیگر خبری از مارادونا نبود، حالا پای تیری آنری در میان بود که پس از این بازی بخش زیادی از محبوبیت خود را از دست داد.

http://mj10.persianfun.info/img/92/10/Football-Moments/02.jpg

 

در شرایطی که در دیدار فرانسه و ایرلند همه چیز به نفع ایرلندی‌ها پیش می‌رفت و این تیم یک بر صفر جلو بود، یک ضربه آزاد همه چیز را به هم ریخت. پس از این‌که ضربه آزاد به طرف دروازه ایرلندی‌ها شوت شد آنری عجیب‌ترین و بی‌شرمانه‌ترین پاس گل تاریخ فوتبال را داد. این مهاجم سابق تیم ملی فوتبال فرانسه برای این‌که توپ را به هم‌تیمی‌ خود ویلیام گالاس پاس بدهد، دو بار توپ را با دست کنترل کرد تا ویلیام گالاس با توپی که با دست به او پاس داده شده بود، با ضربه سر گل تساوی فرانسه را بزند. آنری پس از این دیدار ابتدا سرسختی وقیحانه‌ای از خود نشان داد و اظهار کرد? مقصر نبوده تا خشم ایرلندی‌ها را بیشتر کند، اما سرانجام اعتراف کرد ? اشتباه کرده، ولی مقصر اصلی داور است که خطای او را نادیده گرفته است! به هر حال پس از این دیدار روزنامه سان انگلیس تیتر زد: «دست شیطان باز هم کارساز شد!»



3? حرکت غیر‌ورزشی هارالد شوماخر : آلمان غربی – فرانسه ؛ نیمه‌نهایی جام‌جهانی 1982

بازی کلاسیک نیمه‌نهایی جام‌جهانی 1982 اسپانیا بین فرانسه و آلمان غربی، یکی از زیباترین بازی‌های تاریخ جام‌های جهانی از آب درآمد. در آن بازی پلاتینی با نبوغ بالایش هر چه در توان داشت رو کرد. اوج خلاقیت او در ارسال پاسی دقیق برای هم‌تیمی‌اش پاتریک باتیستون بود که موجب تک به تک شدن او با تونی شوماخر، دروازه‌بان جنجالی و بزرگ ژرمن‌ها شد. باتیستون می‌توانست کار را تمام کند ولی شوماخر پیش‌دستی کرد و با زدن یک ضربه سنگین به بازیکن فرانسوی، همه را یاد «چاک نوریس»، رزمی‌کار بزرگ اروپایی و بازیگر فیلم‌های حادثه‌ای انداخت:

 

http://mj10.persianfun.info/img/92/10/Football-Moments/03.jpg

 

شوماخر از دورازه بیرون آمد و در حالی که هنوز چند متری با هم فاصله داشتند باتیستون به توپ ضربه زد و ضربه اش به بیرون رفت ولی شوماخر به شکل ناجوانمردانه و بسیار خشنی بر روی سر بازیکن فرانسوی پرید و باتیستون سه تا از دندانهایش شکست و به حالت اغما فرو رفت. میشل پلاتینی در مود این صحنه گفته بود« من به شدت ترسیده بودم چون باتیستون اصلا حرکت نمی کرد و فکر کردم که او مرده است.»

بعد از این صحنه باتیستون را به بیمارستان منتقل می کنند و ازهمه جالب تر این که واکنش داور مسابقه در قبال این حرکت اعلام ضربه دروازه بوده است بدون این که کارتی هم به شوماخر بدهد!

بعدها تمامی کارشناسان داوری بدون شک حکم به اخراج شوماخر بعنوان کمترین جریمه ممکن می دادند ولی عدالت رعایت نشد و فرانسه آن بازی را در حالی که 3-1 از آلمان غربی جلو بود 3-3 مساوی کرد و با ضربات پنالتی که شوماخر در آن نقش کلیدی داشت آن بازی را به آلمان واگذار کرد تا فرانسه با ستاره‌های بزرگی مثل پلاتینی، آلن ژیرس، ژان تیگانا و لویی فرناندز چشم به راه یک جام‌جهانی دیگر باشد. ایتالیا در فینال مقابل آلمان قرار گرفت و این تیم را 3-1 شکست داد و قهرمان شد.

 

ارسـال جدیـدتـرین مطالـب، اخبـار و سـوژه های داغ اینتـرنتی هر شـب به ایمیـل شما

[اینجـا کلیـک کنیـد و رایـگان عضـو شویـد]

 



4? ضربه سر زین الدین زیدان : فرانسه – ایتالیا ؛ فینال جام‌جهانی 2006

شبی که فرانسه در فینال جام جهانی به ایتالیا باخت، تلخ ترین شب زندگی زیدان بود. او از زمین اخراج شد و تیمش هم به ایتالیا باخت.

در 9 جولای 2006 بازی فینال بین فرانسه و ایتالیا برگزار شد و زیدان نیز به عنوان کاپیتان فرانسه به میدان آمد. این آخرین بازی تاریخ زندگی ورزشی او بود. او در دقیقه? 7 از روی نقطه? پنالتی برای فرانسه گل زد تا به همراه پله، واوا و پل بریتنر یکی از چهار بازیکنی باشد که تا کنون در دو فینال جام جهانی گل زده‌اند. بازی در وقت معمولی با گلهای زیدان و ماتراتزی 1-1 مساوی شد و کار به وقت اضافه کشید. نزدیک بود زیدان در وقت اضافه? اول با ضربه? سر دروازه را باز کند اما بوفون ضربه? او را مهار کرد.

 

http://mj10.persianfun.info/img/92/10/Football-Moments/04.jpg

 

دقیقه? 110 این بازی به یکی از جنجالی‌ترین صحنه‌های تاریخ فوتبال در جهان بدل شد. مارکو ماتراتزی مدافع تیم‌ملی ایتالیا درگیری لفظی با زیدان کاپیتان و بازی‌ساز فرانسوی‌ها پیدا کرد و زیدان هم در جواب او با سر ضربه سنگینی را به سینه ماتراتزی وارد کرد. داور بازی، هوراشیو الیزوندو، این صحنه را ندیده بود اما لوئیس مدینا کانتالخو، داور چهارم، صحنه را گزارش کرد تا زیدان با دریافت کارت قرمز از بازی اخراج شد، این حرکت در بازی خداحافظی زیدان اتفاق افتاد و پایانی تلخ برای فوتبال یکی از بهترین بازیکنان تاریخ بود. در نتیجه زیزو در ضربات پنالتی شرکت نداشت و فرانسه در غیاب او و پاتریک ویرا (که مصدوم و تعویض شده بود) با نتیجه? 5-3 مغلوب شد.

 

http://mj10.persianfun.info/img/92/10/Football-Moments/05.jpg

 

ارسـال جدیـدتـرین مطالـب، اخبـار و سـوژه های داغ اینتـرنتی هر شـب به ایمیـل شما

[اینجـا کلیـک کنیـد و رایـگان عضـو شویـد]

 



5? گل به خودی آندرس اسکوبار : آمریکا – کلمبیا ؛ مرحله گروهی جام‌جهانی 1994

اسکوبار مدافع تیم ملی کلمبیا روی یک حرکت ناخواسته توپ را وارد دروازه خودی کرد و نقش زیادی در شکست 2 بر یک کلمبیا مقابل آمریکا و حذف از رقابت‌های جام‌جهانی داشت. وقتی اسکوبار به کلمبیا بازگشت توسط فردی که روی شرط‌بندی مبلغ هنگفتی را به دلیل شکست کلمبیا باخته بود به ضرب 12 گلوله کشته شد تا یکی از غمبارترین لحظات تاریخ فوتبال رقم بخورد.

 

http://mj10.persianfun.info/img/92/10/Football-Moments/06.jpg

 

ارسـال جدیـدتـرین مطالـب، اخبـار و سـوژه های داغ اینتـرنتی هر شـب به ایمیـل شما

[اینجـا کلیـک کنیـد و رایـگان عضـو شویـد]

 



6? تمارض کثیف ریوالدو : برزیل – ترکیه ؛ مرحله گروهی جام‌جهانی 2002

باز هم جام‌جهانی و باز هم ثبت شدن یکی ? دیگر از وحشتناک‌ترین اشتباهات داوری دنیا. البته این?بار حقه کثیف بهترین بازیکن جهان این اشتباه را رقم زد. در دیدار دو تیم ترکیه و برزیل در مرحله گروهی رقابت‌های جام‌جهانی، برزیل صاحب ضربه کرنر شد. ریوالدو ـ بهترین بازیکن پیشین فوتبال جهان‌ ـ‌ به نقطه کرنر رفت تا زننده ضربه کرنر باشد. او در حالی که تا کمر خم شده بود منتظر دریافت توپ از سوی بازیکنان شد. هاکان اولسان، بازیکن پیشین تیم ملی فوتبال ترکیه به طرف توپ رفت و توپ را خیلی آرام به طرف ریوالدو پرتاب کرد و توپ به زانوی ریوالدو خورد اما این مهاجم تکنیکی برزیلی ناگهان خود را روی زمین انداخت و به شکلی اغراق‌آمیز و کاملا واضح به خود پیچید. او به شکلی فیلم بازی کرد تا داور کنار زمین مجاب شود هاکان اولسان از قصد توپ را به صورت ریوالدو کوبانده است!

 

http://mj10.persianfun.info/img/92/10/Football-Moments/07.jpg

 

او نتیجه‌گیری خود را به داور وسط گزارش داد تا این داور هم با نشان دادن کارت قرمز به اولسان نگونبخت به کار او در زمین مسابقه پایان دهد. اگر اشتباه مسلم داوری در این دیدار وجود نداشت شاید نتیجه دیگری به غیر از پیروزی 2 بر یک برزیل در این دیدار رقم می‌خورد. از این حرکت ریوالدو به عنوان خیره‌کننده‌ترین نمایش تمارض در تاریخ فوتبال دنیا یاد می‌شود. هر چند کار ریوالدو به اخراج بازیکن ترکیه‌ای منجر شد، اما فیفا چند روز بعد او را به دلیل تمارض به پرداخت 5180 دلار جریمه محکوم کرد.

 

ارسـال جدیـدتـرین مطالـب، اخبـار و سـوژه های داغ اینتـرنتی هر شـب به ایمیـل شما

[اینجـا کلیـک کنیـد و رایـگان عضـو شویـد]

 



7? اعتراض کویتی‌ها: فرانسه – کویت؛ مرحله گروهی جام‌جهانی 1982

تصمیم جنجالی داور روس میراسلاو استوپار در تاریخ رقابت ها ماندگار شد.در جام جهانی 1982 فرانسه با نتیجه سه بر یک از کویت پیش بود که گل چهارم هم به ثمر رسید.بازیکنان کویت مدعی بودند سوت داور را شنیده اند و بازی را متوقف کرده اند.رییس فدراسیون کویت فهد وارد زمین شد! و به شدت به این تصمیم اعتراض کرد و پس از این اعتراضات داور گل را مردود اعلام کرد.فرانسه دقیقه نود بار دیگر گل زد تا عدد چهار برابر تعداد گل هایش ثبت شود و حاصل این اعتراضات چیزی جر آبروی از دست رفته داور و 8 هزار پوند جریمه برای فهد نبود.

 

 

 



8? رسوایی دوپینگ مارادونا: آرژانتین – یونان؛ مرحله گروهی جام‌جهانی 1994

مارادونا که بعد از به ثمر رساندن گل مقابل یونان به طرز عجیبی خوشحالی‌اش را ابراز کرد و مقابل دوربین‌های تلویزیونی فریاد زد در پایان بازی به طور تصادفی مورد آزمایش دوپینگ قرار گرفت که در پایان مشخص شد او 5 نوع ماده ممنوعه را قبل از بازی استفاده کرده است. مارادونا بعد از این بازی از رقابت‌های جام‌جهانی اخراج شد.

 

 

 



9? تساوی شرم آور دو همسایه: آلمان غربی – اتریش؛ مرحله گروهی جام‌جهانی 1982

هیچ بازی در تاریخ جام جهانی مشمئز کننده تر از دیدار آلمان و اتریش در جام جهانی 1982 نبوده است. برد یک بر صفر آلمان دو همسایه را به مرحله بعد می رساند و الجزایر حذف می شد.آلمان طی ده دقیقه به گل اول خود رسید و پس از آن هر دو تیم بازی را با پیاده روی ادامه دادند.هواداران حاضر در ورزشگاه اعتراض خود را با هو کردن بازیکنان نشان دادند و یک هوادار آلمانی پرچم کشور خودش را آتش زد. بازی به پایان رسید و اعتراض الجزایر به تبانی صورت گرفته رد شد. از آن سال به بعد بازی آخر مرحله گروهی همزمان برگزار شد

 

 

 

 



10? لجبازی آنتونیو راتین: انگلیس – آرژانتین؛ یک چهارم نهایی جام‌جهانی 1966

کاپیتان تیم‌ملی آرژانتین بعد از اینکه با کارت قرمز داور مواجه شد زمین بازی را ترک نکرد. 8 دقیقه بعد وقتی تمام بازیکنان قصد داشتند به همراه او زمین را ترک کنند در نهایت راتین تصمیم گرفت به سمت رختکن برود. انگلیس در پایان این بازی را با تک‌گل جف هورست با پیروزی پشت‌سر گذاشت.

 

 

http://mj10.persianfun.info/img/92/10/Football-Moments/11.jpg



11? هندبال لوئیس سوآرز: اروگوئه – غنا؛ یک هشتم نهایی جام جهانی 2010

سوارز با گرفتن توپی که صد در صد گل می شد از روی خط دروازه آن هم در دقیقه 120 مانع صعود غنا به مرحله یک چهارم نهایی رقابت‌های جام‌جهانی 2010 شد!

ماراتن فوتبال بین تیم های غنا و اروگوئه یکی از خاطره انگیزترین دیدارهای جام نوزدهم را رقم زد. در آخرین دیدار از مرحله یک چهارم نهایی جام جهانی 2010 آفریقای جنوبی، تیم اروگوئه در حالی در ضربات پنالتی به برتری رسید که غنا در دقیقه 120 فرصتی طلایی برای پیروزی داشت. لوئیس سوآرز توپی را که مستقیم وارد دروازه می شد به شکل یک هندبالیست از روی خط برگرداند و از زمین اخراج شد اما جیان آساموا نتوانست ضربه پنالتی را به گل تبدیل کند و اروگوئه در ضربات پنالتی 5-3 به برتری رسید تا تیم های آفریقایی برای حضور در جمع 4 تیم پایانی حداقل 4 سال دیگر منتظر بمانند.

 

http://mj10.persianfun.info/img/92/10/Football-Moments/12.jpg

 

اسکار تابارز سرمربی اروگوئه در نشست خبری بعد از بازی گفت: حس عجیبی دارم. اصلا گفتنی نیست. زیبایی فوتبال همین است، یک لحظه اوج امید و شادمانی و لحظه ای بعد یاس و نومیدی. نمی دانم چرا عده ای می‌خواهند پیروزی ما را کم رنگ جلوه دهند. این که ما با تقلب غنا را شکست دادیم واقعا بی‌انصافی است. حرکت سوآرز یک ریسک بود که خوشبختانه جواب داد. ما باید مدیون او باشیم. حرکت سوآرز غیرارادی بود. او وقتی دید توپ دارد وارد دروازه می شود بر حسب غریزه توپ را با دست زد. پنالتی گرفته شد، سوآرز اخراج شد، بازی بعدی را هم از دست داد. این کافی نیست؟!

 

ارسـال جدیـدتـرین مطالـب، اخبـار و سـوژه های داغ اینتـرنتی هر شـب به ایمیـل شما

[اینجـا کلیـک کنیـد و رایـگان عضـو شویـد]

 



[ یکشنبه 92/10/15 ] [ 1:55 عصر ] [ قادر روحی جناقرد ]

تست: اعتماد به نفس شما چقدر است ؟

در صورت باز نشدن تصاویربروی عکس ها Right Click کنید و گزینه Reload Image یا Show Picture را انتخاب نمایید

 

ارزشمندترین دارایی شما در زندگی چیست؟ بهترین دوستتان؟ کارتان؟ خلاقیت و مهارت هایتان؟ همسر و فرزندانتان؟

آیا هرگز فکر کرده اید در دنیا چه چیزی وجود دارد که از تمام این موارد ارزشمندتر است؟ یک لحظه به اعتماد به نفستان فکر کنید؛ همان احساس و نگرشی که شما نسبت به خودتان دارید و مفهوم شکست و پیروزی یا محبوب و منفور بودن را برایتان معنادار می کند.

اعتماد به نفس شما در بیشتر رفتارهایتان نمود عینی پیدا می کند و حتی فردی که تخصصی در زمینه رفتارها و احساسات انسانی نداشته باشد می تواند آن را ببیند. این دو رفتار را تصور کنید:

یک نفر با سرِ افتاده، قدم های آهسته و شانه های قوز کرده راه می رود و هنگامی که صحبت می کند به زحمت می توان صدای او را شنید. جملاتش را با ترس بیان می کند و به محض دیدن کوچکترین مخالفتی کلامش را نیمه تمام رها می کند. در مقابل فرد دیگری را تصور کنید که با سر بالا و پشت صاف، محکم و راسخ قدم برمی دارد، لحن صدایش گیراست و با حالتی مطمئن نظرش را بیان می کند.

 

http://mj10.persianfun.info/img/92/10/Self-Confidence/01.jpg
 


کمتر کسی متوجه تفاوت میان این دو نفر نمی شود. راه های زیادی برای ارزیابی میزان اعتماد به نفس وجود دارد و یکی از این راه ها، پاسخگویی به سوالات آزمون حاضر است: در آزمون زیر لیستی از رفتارها و باورهایی جمع آوری شده که نشان می دهند شما نسبت به خودتان چه احساسی دارید و اعتماد به نفستان در چه حدی است:
 
 

ارسـال جدیـدتـرین مطالـب، اخبـار و سـوژه های داغ اینتـرنتی هر شـب به ایمیـل شما

[اینجـا کلیـک کنیـد و رایـگان عضـو شویـد]

 

1- معمولا در میان غریبه ها راحت هستم و از بودن در جمع آنها معذب نمی شوم.

صحیح

 

غلط

 

2- معمولا به دیگران حسودی می کنم.

صحیح

 

غلط

 

3- بدون اینکه عصبانی شوم یا خجالت بکشم انتقادها را می پذیرم.

صحیح

 

غلط

 

4- اگر کسی کار قابل توجه و مهمی انجام دهد، از او آزادانه تشکر و قدردانی می کنم.

صحیح

 

غلط

 

5- تقریبا همیشه می توانم مخالفت ها را با روی باز بپذیرم.

صحیح

 

غلط

 

6- به شدت دنبال تحسین و تقدیر هستم.

صحیح

 

غلط

 

7- من به فردی معروف هستم که به سختی خوشحال می شود.

صحیح

 

غلط

 

8- اگر نظر کسی مخالف نظر من باشد، به شدت ناراحت و آزرده می شوم.

صحیح

 

غلط

 

9- بسیاری اوقات در جمع از افرادی که نزدیک من هستند، خجالت می کشم.

صحیح

 

غلط

 

10- برای اینکه به ارزش خودم پی ببرم، خودم را با دیگران مقایسه می کنم.

صحیح

 

غلط

 

امتیازات

برای محاسبه امتیازاتتان به هر پاسخی که مطابق با کلید است یک امتیاز بدهید:

1- صحیح، 2- غلط، 3- صحیح، 4- صحیح، 5- صحیح، 6- غلط، 7- غلط، 8- غلط، 9- غلط، 10- غلط


امتیاز 6 و بالاتر از آن

اعتماد به نفس شما در حد قابل قبولی است، شما خود و توانایی هایتان را قبول دارید و به همین دلیل، در محافل عمومی و در جمع غریبه ها خیلی معذب نمی شوید. شما به ارزش واقعی خود واقف هستید و توانایی هایتان را به خوبی بروز می دهید.

امتیاز 5 و کمتر از آن

اعتماد به نفس شما خیلی بالا نیست اما اگر می خواهید موفق تر باشید و از زندگی بیشتر لذت ببرید، باید سعی کنید اعتماد به نفستان را بالاتر ببرید. این کار خیلی دشوار نیست فقط کمی تمرین و اراده ای قوی نیاز دارید تا بتوانید خود و توانایی هایتان را بهتر آشکار کنید.

اعتماد به نفس یکی از نشانه های سلامت یا عدم سلامت روح و روان افراد است اما ریشه اصلی بالا یا پایین بودن اعتماد به نفس چیست؟

اعتماد به نفسنوعی ارزیابی شخصی است که از دوران کودکی با توجه به بازخوردهایی که از دیگران دریافت می کنیم در ما ایجاد می شود. عملکرد ما در دوران مدرسه و در جمع همسالان، ویژگی های ظاهری و شخصیتی، وضعیت درسی و توانایی های مختلف همگی بازخوردهای مختلفی دارند که برخی از آنها در ما احساس رضایت و غرور ایجاد می کنند و برخی دیگر موجب می شوند احساس سرخوردگی و شرمندگی کنیم. واکنش های اطرافیان موجب می شود ما تصویر خاصی در ذهنمان از خود بسازیم و احساس کنیم فرد با ارزش و والایی هستیم. کودکی که از ویژگی هایش راضی است و به خودش می بالد مسلما اعتماد به نفس بالاتری خواهد داشت اما در مقابل کودکی که مدام از او انتقاد می شود اعتماد به نفس پایینی خواهد داشت و همواره از خودو ویژگی هایش شرمنده و خجالت زده می شود.

چنین فردی احساس خوبی نسبت به خودش نخواهد داشت، خجالتی و کم رو می شود و نمی تواند در حضور دیگران خود واقعی اش را بروز دهد، این فرد حتی نمی تواند با دیگران ارتباط موفقی برقرار کند و سعی می کند به گونه ای رفتار کند که نظرش با دیگران متفاوت نباشد تا از او انتقادی نشود چون نمی تواند از خودش دفاع کند، این فرد دوست ندارد در معرض قضاوت دیگران قرار بگیرد.

از آنجا که برخوردهای نادرست دوران کودکی اعتماد به نفس این فرد را به شدت پایین آورده شخصیت او بسیار ضعیف شده است و از خودش اظهار عقیده نمی کند و متاسفانه به سادگی نظرات دیگران را می پذیرد و بسیار اتفاق می افتد که تنها به دلیل اعتماد به نفس پایینش در دام افرادی بیفتد که از ضعف شخصیت او سوء استفاده می کنند.

اما گاهی اوقات اعتماد به نفس بالا با خودبینی و خودشیفتگی اشتباه گرفته می شود، فردی که اعتماد به نفس بالایی دارد واقع بین است. همانطور که خود و توانایی هایش را باور دارد به نقاط ضعفش نیز واقف است و آنها را می پذیرد اما به جای اینکه از ضعف هایش سرخورده و خجالت زده شود سعی می کند نقاط ضعفش را به قوت تبدیل کند.

بیش از بیست سال است که روانشناسان در مورد اعتماد به نفس تحقیق و بررسی می کنند و به این نتیجه رسیده اند که برای بالا بردن اعتماد به نفس فرد باید الگوی ذهنی تفکر و باورهایش را تغییر دهد. درمان های شناختی یکی از راه هایی است که به افرادی با اعتماد به نفس بسیار پایین پیشنهاد می شود، در این روش درمانی به افراد آموخته می شود که به گونه دیگری بیندیشند و به آنها کمک می کنند دیدگاه شان را نسبت به خودشان بهبود بخشند. این تفکرات جدید باید کم کم به باور فرد تبدیل شود و در کنار آموزش مهارت های رفتاری و کلامی فرد بتوانند اعتماد به نفسش را بالاتر ببرد.


[ یکشنبه 92/10/15 ] [ 1:52 عصر ] [ قادر روحی جناقرد ]

آموزش عکاسی (2): یک شبه عکاس بهتری شوید

در صورت باز نشدن تصاویربروی عکس ها Right Click کنید و گزینه Reload Image یا Show Picture را انتخاب نمایید

عکاسی، حرفه ای مادام العمر است. پیشرفت و ترقی در آن معمولا سال ها به طول می انجامد – اگر دهه ها طول نکشد! و این چیز خوبی است! شما هرگز چیزهای شگفت انگیز برای یادگیری را تمام نخواهید کرد!

اما همه ی ما میدانیم که این همه زمان صبر کردن برای بهتر شدن چه قدر سخت است. فرآیند های سریع می تواند روحیه ی شما را بهتر کند، و شما را برای حرکت با انگیزه نگه دارد. بنابراین بیایید تا نکته هایی را یاد بگیریم که عکاسی شما را به سرعت بهبود می بخشد.

1 در ساعت طلایی عکاسی کن

عکاسی در ارتباط با نور است، پس بهترین نور روز را برای عکاسی انتخاب کنید تا لایه ای ضخیم از جادو به عکس شما اضافه کند. ساعت طلایی به یک ساعت قبل از غروب خورشید و یک ساعت بعد از طلوع آن گفته می شود. همین امروز در یکی از این ساعات بیرون بروید و عکس بگیرید و بگیرید و بگیرید. شما از اینکه چه طور نور عکس شما را زنده می کند شگفت زده خواهید شد.

 

http://mj10.persianfun.info/img/92/10/Photo-Learning2/01.jpg


2 از تکنیک ترکیب بندی چهارگوشه استفاده کن

شما به راحتی می توانید با استفاده از فن ترکیب بندی چهار گوشه، چیزها را جور دیگری ببینید و ایده های ترکیب بندی جدیدی را کشف کنید. این به راحتی آب خوردن است. همینطور که دوربین جلو چشم شما قرار دارد، سوژه را در چهار گوشه کادر قرار دهید و یکی یکی عکاسی کنید (همچنین اگر به نظرتان جذاب می آید می توانید سوژه را دقیقا در وسط کادر قرار دهید). این روش به شما کمک می کند تا هر عادتی دارید را بشکنید و در پیدا کردن کادر بندی های خلاقانه جدید موثر خواهد بود.


3 یک حلقه فیلم عکاسی کن

یکی از ارزشمند ترین نکته ها در مورد عکاسی آنالوگ این است که شما محدودیت دارید. شما فقط می توانید 24 یا 36 عکس بگیرید، همین. این شما را مجبور می کند تا در مورد تک تک عکس ها با دقت فکر کنید و بعد عکس بگیرید. پس یک دوربین آنالوگ تهیه کنید و بروید قدم بزنید تا ببینید که چه خلق خواهید کرد! اگر دوربین آنالوگ ندارید، از دوربین دیجیتال استفاده کنید، اما خودتان را محدود کنید تا بیشتر از 24 عکس نگیرید. شما حتی می توانید LCD را بپوشانید که نتیجه عکس هایتان را تا قبل از رسیدن به خانه نبینید.

 

http://mj10.persianfun.info/img/92/10/Photo-Learning2/02.jpg


4 به یک نفر عکاسی یاد بده

تقریبا باور نکردنی است که چه طور فرآیند آموزش یک مفهوم به دیگری می تواند آنرا فورا در ذهن خود شما ساده سازی و روشن کند. علاوه بر این، به اشتراک گذاشتن علاقه شما در عکاسی، دوز زیادی از رضایت و انرژی را به شما تزریق خواهد کرد! یک دوست یا یکی از اعضای خانواده که به عکاسی علاقه مند است را پیدا کنید، بنشانید و به او درس بدهید! آنها احتمالا از شما سوالاتی میپرسند که ذهنتان را به کار خواهد گرفت!

 

http://mj10.persianfun.info/img/92/10/Photo-Learning2/03.jpg


5 دفترچه راهنمای دوربین را بخوان

در رابطه با هر عکس دو تصویر وجود دارد: تصویری که شما در ذهنتان می بینید، و تصویری که دوربین خلق می کند. یاد گرفتن اینکه دوربینتان چگونه کار می کند و چگونه باید آنرا کنترل کنید، چیزی است که به شما امکان می دهد به آن تصویر ذهنی جان ببخشید! پس بنشینید و کتاب راهنمای دوربینتان را از اول تا آخر بخوانید. این بخش ضروری یادگیری این است که گجت دوست داشتنیتان چگونه کار می کند. شما حتی ممکن است خودتان را در حالی که دارید می گویید "خدای من، اصلا فکرش را نمی کردم این گونه کار کند” پیدا کنید. پس برای خود یک نوشیدنی بریزید و بنشینید و کتابچه ی راهنما را بخوانید.




6 یک مستند ببین

عکاسی شما یک نمایش بصری است از اینکه شما چگونه دنیا را می بینید، پس تغییر طرز تفکرتان به تغییر نحوه عکاسی شما کمک خواهد کرد! یکی از سریع ترین راه ها برای انجام این کار، تماشای مستند است. نه تنها چیزهای جذابی یاد می گیرید، بلکه شانس این را پیدا می کنید که در مورد اطرافتان به گونه ای دیگر فکر کنید و به نحوی دیگر مشاهده کنید. علاوه بر اینها، گاهی از هنر فیلمبرداری الهام گرفته و استفاده خواهید کرد.



7 محدودیت ایجاد کن

گاهی اوقات مشکل اینجاست که شما زیاد عکس می گیرید و این منجر به آبکی شدن کارتان می شود. ممکن است ممکن است به نظر حسابگری بیاید ولی محدود کردن خودتان به خلاق شدن کارتان کمک خواهد کرد. وقتی شما به عکسبرداریتان محدودیت می دهید، خودتان را مجبور می کنید تا به سبکی دیگر فکر کنید و واقعا تمرکز کنید.

موارد مختلفی وجود دارد که بتوانید این نکته را به کار بگیرید، اما در اینجا چند ایده مطرح می شود. کل یک روز را با یکی از این ایده ها عکاسی کنید و ببینید چه ساده عکاسی شما پیشرفت خواهد کرد:

    فقط با دوربین گوشی موبایل عکاسی کنید
    به صورت سیاه و سفید عکس بگیرید
    فقط از خودتان (self-portrait) عکاسی کنید
    از غریبه ها عکس بگیرید
    تنها از دوستانتان عکاسی کنید
    از فضای داخلی ساختمان عکس بگیرید
    فقط در خارج از ساختمان عکاسی کنید



8  یک تکنیک جدید یاد بگیر

یکی از جذابیت های عکاس بودن، اضافه کردن یک تکنیک جدید به دانسته هایتان است. برخی اوقات تنها یک حقه ساده می تواند برای بقیه عمر عکاسی شما را تغییر دهد! پس روزی را به آموختن چیز های جدید و تمرین آنها بپردازید.

 

http://mj10.persianfun.info/img/92/10/Photo-Learning2/04.jpg


   

9 مقابل چیزهای جذاب بایست

ساده است؟ بروید بیرون و سوژه های جذاب پیدا کنید! اما منظور از جذاب چیست؟ این کاملا به شما بر میگردد. و قطعا نیاز نیست نصف کره زمین را بگردید. هزاران سوژه جذاب در شهر شما وجود دارد. کلید کار این است که شما سوژه را جذاب ببینید و این باعث می شود که عکس های بهتری از آن بگیرید!
این یک نقل قول جالب از یک عکاس نشنال جئوگرافیک است:

اگر می خواهید عکاس بهتری شوید، در مقابل چیزهای جذابتری بایستید. – جیم ریچاردسون

یک عکاسی پیاده به سادگی قدم زدن در یک بخش تازه شهر است (یا قسمتی تکراری که شما با دیدی تازه به آن نگاه می کنید!) راه های زیاده هست ولی کافی است به دنبال محلی برای عکاسی بگردید، دوربینتان را همراهتان ببرید، خودتان یک سوژه جالب پیدا کنید و مقابل آن بایستید و عکاسی کنید.


10 به عکس های قدیمی ات نگاه کن

راهنمایی آخر این است که زمانی را به نشستن و مرور عکس های قدیمی اختصاص دهید. این کار از چند جهت به شما کمک می کند. شما را هیجان زده می کند، و به یادتان می آورد که چرا عکاس هستید. این همچنین به شما کمک می کند که نقاط ضعف و قوت خود به عنوان یک عکاس تشخیص دهید. شما را متوجه می کند که برای بهتر شدن به چه آموزش ها و چه تمرین هایی نیاز دارید!

http://mj10.persianfun.info/img/92/10/Photo-Learning2/05.jpg

 

 


[ یکشنبه 92/10/15 ] [ 1:51 عصر ] [ قادر روحی جناقرد ]
[ یکشنبه 92/10/15 ] [ 11:32 صبح ] [ قادر روحی جناقرد ]
          مطالب قدیمی‌تر >>

.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

صفحات دیگر
امکانات وب


بازدید امروز: 18
بازدید دیروز: 16
کل بازدیدها: 431779

  • sales Reproduction | خرید بک لینک دائمی